پایانه یکی از حکم های خدا و وظیفه مادرانه
گل پسره مامان امروز یک شنبه اول خرداده ساله ٩٠ تا ساعت ده و سی دقیقه صبح شیر مادر را خورد.و این پایانه یک وظیفه سخته مادرانه بود .دیگه حقه مادریه من نسبت به تو کامل شده .و می توانم شیرم را به تو حلال یا .... کنم .اما حلالت باشه مادر .
این کار را به وسیله صبره زرد انجام دادم .که بسیار تلخه اما صبور می کند نی نی را .
هر بار که طرفش امدی و خوردی تلخ شد و گفتی شیره گاو بهم بده دهنم تلخ شده .
خلاصه تمام شد .امیدوارم به زودی از سرت بیفتد.
دیروز مامان ننی را به فرود گاه بردیم تا به مکه زیارته خانه خدا برود .و تو و هلیا هم گریه می کردید و می خواستید با ننی به مکه بروید.
برایت دیدنه هواپیماها جالب بود و کلی ذوق کردی.
بعد از ان تو را برای چکابه ٢ سالگی به دکتر نکوبخت بردیم .تو تازه خوابت برده بود و از خواب پریدی و گریه کردی .
با گریه به دکتر می گفتی ببخشید.و دکتر گفت دیکه جی جی بسه و دیگه نباید بخوری.قد و وزنت را گرفت و گفت خوبه .ما می گفتیم اما چاق نیستی و گفت تو خوبی نه چاقها و زندگی ماشینی امروز بچه ها را چاق کرده و تو خیلی خوبی .بچه های چاق واسه دیگران شیرینند اما به زودی دچاره افسرده گی و ... می شوند و از اجتماع دور شده و صدمات بدی می خورند .
بچه هایی که خوب می خورند از لحاظه هوشی پایین هستند و برده شکمه خود می شوند و پیشرفتی ندارند و روز به روز تنبلتر می شوند .و تمامی سکته ها به سنه ٣٠ دارد می رسد .ورزش و متعادل خوردن را فراموش نکنید تا بچه های سالم و تیزهوش و سریع و زرنگی بشوند .
امیدوارم خدا به همه بچه ها کمک کند تا سالم بمانند.