خرید لباس برای پاییز امیر علی
سلام پسر گلم امروز شنبه هستش و من و بابا همراه تو به تیرازه رفتیم برایت لباس پاییزه و سیوشرت خریدیم و شام هم تیرازه خوریم بعد هم به خانه شیرین خانم رفتیم و جوجه کفتری را پیدا کرده بودند و بهش غذا می دادند .و تو می ترسیدی ازش .کلی با عمه سهیلا بازی کردی و براش زبون ریختی و شوخیهای پسرانه و خشن هم با روزین کردی .طفلی روزین هیچی نمی گفت . ریش های عمو مهرداد را می کندی و می گفتی اینا علفند و کلی شیطنت .
کلمه جدیدی که امروز یاد گرفتی کلمه دهان بود .که اول با کلمه مامان اشتباه می گرفتی و می گفتی مثل مامان هستش .اما داریم بیشتر تمرین میکنیم تا فرق این دو را هم خودت پبدا کنی .
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی