امير علي مردانيامير علي مرداني، تا این لحظه: 15 سال و 4 روز سن داره

باهوشم

5 شنبه آخره سال 89

1390/1/12 20:20
1,839 بازدید
اشتراک گذاری

سلام امیر علی مامان .امروز ساعت ۴ رفتیم تا اداره بابا که برویم خرید اما تو تا ۶ خوابیدی .بعد هم رفتیم خانه شیرین خانم .که خاله شهلا با کولی سوقاتی از کانادا آمده بود .یک تی شرت با یک سیوشرت که کمی بزرگ بود.اما تو خیلی دوست داشتی و کلی برای انها مخصوصا عمو بهروز شعر خواندی و شیرین کاری کردی که بهت یک ۵۰۰۰۰ تومانی هم کادو داد . تو گفتی دست گلت درد نکنه عمو . و با کلی مکافات ساعت ۱ شب آمدی به خانه آخه قایم شده بودی و نمی آمدی به خانه و یک ضرب برایشان حرف می زدی  و شیرین کاری می کردی.چشات کوچک شده بود و قرمز اما نمی خوابیدی . بعد که امدی خانه زود خوابیدی .

من رفتم در وب لاگت دیدم صدات نفره دوم شده .خیلی خوشحال شدم.

بهت تبریک می گم مادر امیدوارم همیشه موفق و پیروز باشی .در همه شرایط استرانگ .

دوست داریم یه دنیا به قوله خودت .

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان مريم
27 اسفند 89 9:36
اول سلام.و تبريک ميگم بابت برنده شدنت.دوم سال نو مبارک انشالله سال خوبي داشته باشي.و سوم به وب تجربيات مادرانه که تو وب امير مهدي جون تو قسمت پيوندها لينکش کردم سر بزن توي اين وب از تزيين و دکوراسيون اتاق ني ني ها تا.....تزيين سفره هفت سين...مادرانه..کودکانه و دکوراسيون منزل پيدا ميشه.
رز
28 اسفند 89 16:21
تبریک می گم خاله جون انشاء الله موفقیت های بعدی رو تبریک بگم


mrsiiiiiiiiiiiiiii. khaleh joonam.
(مامان علی و امید)
2 فروردین 90 23:56
بهار یک نقطه دارد نقطه آغاز بهار زندگیتان بی انتها باد سال نو مبارک نوروزتان پیروز
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باهوشم می باشد