دعای امیر علی
دیشب هر چی به امیر علی می گفتیم پاشو بریم بخوابیم پا نمی شد برهه بخوابه .اصلا و ابدا.
وقتی بردمش برای خواباندن هی مرا بوس می کرد و می گفت اسبام بیار .اوردم .مازیکم رو بیار .اوردم .اندر تیکنم رو بیار اوردم .ای بابا بخواب امیر علی ساعت ٢ شبه .
نمی خوابیدی کله نمی خوابیدی .خلاصه ماهم بی خیال شدیم و به پای تلویزیون نشستیم .تو هم نشستی کناره ما .نمی دانم توی تلویزیون چی نشان داد که گفتم .
امیر علی واسه ما هم تو دعا کن .
که در کماله ناباوری دیدیم دستهایت را به اسمون بلند کردی و بلند گفتی :
خدایا بابا صاگد رو پولدارکن تا منو سواره هواپیما کنه و ببره من شیر پلنگ و ببر رو ببینم .وای خدای من منو بابا همدیگر را با نعجب فقط نگاه می کردیم .انگار یه ادم بزرگ داره حرف می زنه .باورمان نمیشه هنوزم .
که تو بودی این ها را بدونه غلط می گفتی .
اما چه شبی واسمون دعا کردی شبه میلاد ه حضرته علی (ع)
امیدوارم دعایت به اوجه اسمونها رفته باشه و خدا صدایت را شنیده باشه تا به ارزویت برسی .
امیدواریم همیشه سلامت و شاد در کناره خانواده مان و تو
به خوبی و خوشی زندگی کنیم .و تا زنده هستیم قدره یکدیگر رو بدونیم .که دنیا محله گذره و زود تر از انچه که فکرشو بکنیم تمام میشه و میره.
پول و مقام اصلا مهم نیست چون فنا پذیره .انچه که مهمه در کناره هم بودن و قدره همدیگرو دونستنه .یادمون باشه با حرفهامون دیگرون رو نرنجونیم و همیشه همدیگرو دوست داشته باشیم در عمل .
موفق باشی مادر