داستانی از وب لاگه امیر علی پسر مهربون مامان بابا
با اجازه از مامان امیر علی
این متن برایم زیبا امد و خواستم تا امیر علی منم بداند و عمل کند :
داشتم داستانی رو میخوندم که برام خیلی جالب اومد پسرم .
در سال ١٩۶٨ مسابقات المپیک در شهر مکزیکو سیتی برگزار شد.مسابقه دوی ماراتن هم یکی از شاخص ترین مسابقات اون زمان بوده و البته هست.کیلومتر آخر مسابقه بود دوندگان رقابت حساس و نزدیکی با هم داشتند، نفس های آنها به شماره افتاده بود، زیرا آنها 42 کیلومترو 195 متر مسافت را دویده بودند.رقابت نفس گیر شده بود و دونده شماره ... چند قدمی جلوتر از بقیه بود. دونده ها تلاش میکردند تا زودتر به خط پایان برسند و بالاخره دونده شماره ... نوار خط پایان را پاره کرد. استادیوم سراپا تشویق شد. ........بعد از توزیع مدال ها . داوران و مسوولین برگزاری می روند تا علائم مربوط به مسابقه ماراتن و خط پایان را جمع آوری کنند جمعیت هم آرام آرام استادیوم را ترک میکنند. اما............بلند گوی استادیوم به داوران اعلام میکند که خط پایان را ترک نکنند گزارش رسیده که هنوز یک دونده دیگر باقی مانده. همه سر جای خود برمی گردند و انتظار رسیدن نفر آخر را می کشند. از روی شماره پیراهن او اسم او را می یابند "جان استفن آکواری" است دونده سیاه پوست اهل تانزانیا، که ظاهرا برایش مشکلی پیش آمده، لنگ میزد و پایش بانداژ شده بود.
بعد از گذشت مدتی طولانی، آخرین شرکت کننده دوی ماراتن به استادیوم نزدیک می شود، با ورود او به استادیوم جمعیت از جا برمی خیزد چند نفر در گوشه ای از استادیوم شروع به تشویق می کنند و بعد انگار از آن نقطه موجی از کف زدن حرکت می کند و تمام استادیوم را فرا می گیرد نمی دانید چه غوغایی برپا می شود!
در تمامه این داستان یه نکته ای بود که برای خودم لذت بخش بود وقتی که گزارشگر ها علت ادامه مسابقه با وضع اسفناکشو پرسیده بودند جواب داده بود که مردم کشورم منو ۵٠٠٠ مایل نفرستادند که تنها مسابقه رو شروع کنم بلکه خواهان این بودن که مسابقه رو تموم کنم.
پسرکم دوست دارم تو هم برای وطن و مردمانش اینگونه ارزش قایل باشی.حتی اگر روزی رفتی برگردی و به مردمانت خدمت کنی.همیشه با تمامه وجودت به مام وطن خدمت کنی و به ایرانی بودن خودت افتخار کنی و برای ساختنه کشورت خالصانه تلاش کنی.شاید که نه صد البته که کاستی های بیشماری وجود داره ولی تو اگر بتونی یکی از اون کاستی ها رو هم کم کنی به هموطن خودت خدمت کردی و بدون که دعای مادرانه ام که تنها داشته منه هماره بدرقه راهته.