امیر علی ورزشکار در پارک خانه خاله سحر جون
سلام گل پسره مامان .
دیشب شام خانه خاله سحر بودیم .تو با عمو مرتضی و صاقد ( نامه جدیده صادق ) به پارک رفتید و تو حسابی بازی و ورزش کردی .
واسه شام خاله خیالی زحمت کشیده بود .انگار در گیلان و سره سفره های گیلانی نشسته بودیم .خوروشته ترشی باش که تو متعجانه یک بشقابه کامل با پلو خوردی و دوست داشتی .میرزا قاسمی خوشمزه و پر از سیر و مرغ برای بابا صاقد .با بلاله اب پز که تو کلی خوردی .
سیر ترشی و ترشی محلی با ماست و بادمجون و سالاده شیرازی واسه دسر هم زله بستنی .وای انگار گیلان بودیم .جای همه خالی .
خاله غزاله هم با عمو سعید و دایی پوریا هم بودند و کلی خوش گذشت .البته تولده عمو مهرداد هم بود .که
امیر علی به عمو مهرداد بابای روزین تبریک میگه .
دوست داریم عمو مهرداد جون
میبینم که هیکل رو میزون نگه داشتی واسه قهرمانی های اینده
اخه مامان جون همه میگن تو لاغری .اما دکتر می گه نیستی زیاد اما کم می خوری و کلی مقوی بهت غذا می دم وزن هم می گیری اما نشون نمی دی.
حتما خدا می خواد ارزوی مامان بابا رو بر اورده کنه و تو در اینده قهرمان یک رشته ورزشی بشی واسه همینه نمی زاره چاق بشی .
عیبی نداره ما هم بزرگ شدیم که از تو لاغر تر بودیم تو هم بزرگ میشی
(دلداری مامان به خودش )