امير علي مردانيامير علي مرداني، تا این لحظه: 15 سال و 6 روز سن داره

باهوشم

عروسی حسین

1390/4/20 17:12
3,324 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسرم الان چند روزه که به کوهسار میریم و شبها خسته بر می گردیم .اخه عروسی خسین و مرضیه است .از خریدهاش تا عروسی مامان همراهش بوده .و واقعا دیگه خسته شده .تو هم سرما خورده بودی اما خدا را شکر بهتر شدی هر روز دو جور سوپ می پزم و با دواهات با یخچال ماشین همراه خودم همه جا می برم .هم به تو هم به عروسی می رسیدم هر دو کار هم به خوبی انجام دادم .اما خیلی خسته شدم .

تو هم ماشااله واسه خودت مردی شدی عزیزم .اصلا با مامان کاری نداشتی حتی در قسمت زنانه اصلا نماندی همه اش با بابا صاقد و بابایی بودی .فقط واسه خوردن شربتهات و سوپهات می دیدمت .چه زود مرد شدی و مامان را تنها گذاشتی .حسودیم می شه به بابا همه جا با بابا صاقدی و نمی خوای قاطی خانمها باشی .عاشقتم عزیزم به هر حال تو یه مردی و دیر یا زود همراه پدرت می شدی و مامان را تنها می زاشتی .اخه در کشور ما و دین ما اینطوریه که پسر با مادر کمتر در جامعه می تواند باشد .مثلا دریا و استخر و مکانهای ورزشی و حمام در عروسی ها و دوران بلوغ و مهمانی ها و کم کم هم در مدرسه .

اما می دونم همیشه پشت و پناه من بعد از خدا و بابا صاقدتی .و منو هرگز تنها نمی زاری .نری زن بگیری مامان رو فراموش کنی ها ؟من همیشه دوست دارم .و ارزوی موفقیت واست دارم .

عمه طاهره واسه پسرش که یک روزی همسن تو بوده و حالا عروسیشه سنگ تمام گذاشت و تمامی مجلس را به خوبی و مهربونی برگذار کرد .و یکی از رسم های قدیم رو هم زنده کرد .در حنابندون ساز و دوهول اورد و حسین را همراه دوستان و با ساز به خانه پدری اش اوردند و حمام و اصلاحش کردند و بعد به خانه عروس فرستادند.

خیلی واسه همه جالب بود .مخصوصا تو که از انهایی که ساز محلی می زدند می ترسیدی و روت رو بر می گردوندی ازشون .و با تعجب هم نگاهشون می کردی بعضی وقتها .اما بابا صاقد می گه در سالن عروسی کلی با بابا صاقد رقصیدی و خوب هم شام خوردی .

این هم از عکسهاش :

از ترس و تعجب نمی دونستی چه کار کنی .

سه نسل متفاوت .پسره مامان .بابا مامان و پدر بزرگ مامان .

پدر و پسر قند عسل

پسر مامان در حال تماشای اکواریوم در سالن عروسی حسین .یک ساعت فقط نگاه می کردی .

این هم میمون حسین که تو دوباره بی اجازه برداشتی و بهش نمی دادی .

hanabandoon

این هم حنابندون حسین با دوستاش درخانه پدریش با ساز و دوهول بعدشم بردنش حمام و بعد هم حاضرش کردن .

amir ali khosh tipاین هم امیر علی خوش تیپ من که حاضر شده بره عروسی .ایشالاه عروسی خودت مادر جون .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

مامان آتین
20 تیر 90 17:31
سلام عزیزم خسته نباشی همیشه به خرید و عروسی و شادی عروسی جالبی بوده انگار...ایشالا خوشبخت باشن بزرگ مرد کوچکمونو ببوس
مامان تربچه
20 تیر 90 22:13
واااااااای چه عروسی هیجان انگییییییزی من عاشق این رسم و رسومات هستم عزیزم از الان داری واسه عروست نقشه میکشی؟!!! اگه به قول تو نمیشه توی استخر با شازده بری در عوض معروفه که پسرا مامانی هستن، در جریانی که
مامان ماهان عشق ماشین
21 تیر 90 0:01
مبارک باشه.ایشالا خوشبخت بشن.
helia & sara
21 تیر 90 11:16
امیرعلی جونم ایشالا عروسی خودت انشااله خوشبخت بشن
معصومه مامان سهند
22 تیر 90 9:55
الهی خوشبخت بشن. ان شاء الله عروسی پسرت خواهر جوووووووون. از اینکه به ما سر میزنید خوشبختیم.
ame leila
23 تیر 90 23:32
ame ghorbone tipet beshe.khoshtipe man ishala arosito bebinim.
ame leila
23 تیر 90 23:42
mashala cheshm nakhorid pedaro pesare khosh tip baraye khodeton esfand dod konid.shoma damad bodid ya hoseyn agha?
مامان ماهان
24 تیر 90 15:48
سلام عزیزم همیشه به عروسی و شادی مبارک باشه الهی چقدر خوش تیپ شدی امیر علی جونم
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باهوشم می باشد