امير علي مردانيامير علي مرداني، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره

باهوشم

داستانهای امیر علی و سارینا

1390/4/31 19:19
3,055 بازدید
اشتراک گذاری

امیر علی مامان وقتی این خاطره را دارم برایت می نویسم کلی هم می خندم .از دست تو و سارینا .

تو همش از دست سارینا فرار می کردی وسارینا  هم دائم دنبال تو بود و ولت نمی کرد با جیق تو رو پیش خودش می شوند و می گفت ایی بعد هم با دست می زد زمین .

خلاصه تو به هوای سارینا کلی غذا خوردی اما نمی دونم چرا امروز حالت بده و می گی دارم بالا می یارم و اصلا غذا نخوردی دو بار هم بالا اوردی .

چه ماکارونی می خوری فدات بشم من .

اینقدر قشنگ میخوردین که روزین و صبا هم گشنشون شد و با شما ماکارانی خوردند .

سارینا همش به زور بوست می کرد و دنبالت بود .راستی سارینا دو ماه از تو کوچکتره اما ٢٠ کیلو هست و تو الان همان ١١ کیلو هستی !

مگه ولت می کرد تو هم می خواستی فرار کنی از دستش .عاشقت شده .

تو سارینا با هم می رقصیدین .سر بنده صورتی را هم سارینا به زور سرت کرده

saba

این هم تولده ١٢ سالگی صبا جون .مبارک باشه صبا جون.

راستی پسره مامانی تو خیلی زود چهره کودکی و اخلاق کودکی ات را از دست دادی .سارینا و غزل ٢ ساله هستند .اما انها کارها و حرفهای تو رو انجام نمی دند و مثل نی نی ها هستند اما تو مثل پسرهای ٤ ٥ ساله می مونی هم چهره هم حرکاتت و حرف زدنهات .تقریبا همه چیز را می گی و کلی شعر و داستان می خونی . همه کارهایت را خودت می کنی .

خلاصه .............

فدات بشم من .دوست داریم .     بوس .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

معصومه مامان سهند
31 تیر 90 19:27
مامان امیرعلی مواظب باشها. چشم به هم بزنی سارینا تپلی عروست شده الهی قربون این پسر باحیا بشم من. ببین چقدر سنگین و باوقار با دخترا رفتار میکنه
maman danial
31 تیر 90 20:26
khale joon nooshe joonet che makarani mikhori.bokhor hesabi ghavi shi.
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باهوشم می باشد