خاطرات قبل از به دنیا آمدنت
منو بابا تصمیم گرفتیم یک گل به زندگیمان اضافه کنیم طبق کتاب ریحانه بهشتی در بیمارستان مصطفی خمینی توسط دکتر کلانتری به دنیا امدی .روزها به امید دیدنت سپری میشد .
شبها با بابابه پیاده روی می رفتیم .نزدیک عید به خرید سیسمونیت رفتیم خیابان بهار و کلی واست خرید کردیم و با ذوق همه را چیدیم البته مامان زری و خاله خاطره هم خیلی کمک مامان کردند.
خلاصه اسم تو را امیر علی گذاشتیم با خواب که من دیدم و نظر مامان ننی
نمی دانی وقتی اولین سونوگرافی سه بعدی را می خواستند به من بدن جوابش را چه حالی داشتم از دور پرسیدم چه طوره گفتند سالمه و پسره آن شب بابا صادق به همه شام کباب داد .از خوشحالی داشتیم بال در می اوردیم.خلاصه تو ...
و در ۲۵ اردیبشت ۸۸ تو به دنیا آمدی
و خوشحالی ما دو چندان شد.
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی