و از دست تو پسر ( مامان عصبانی )
سلام امیر علی مامان خوبی ؟ امیدوارم هر جا که باشی شاد و سلامت باشی .
امروز سه شنبه از صبح خیلی من را اذیت کردی از خورده فرامایشات گفته تا شوخیهای بدت و اینکه من امروز کلی هم کار داشتم خانه را تمیز کردم و کلی هم رفتم خرید کردم و یه سری کارهای شام فردا را هم که میشد امروز انجام دادم فردا کلی مهمون داریم که عمه اینا هستند. اما از این ور من جمع می کردم و تو می ریختی وای داشتم از عصبانیت کلافه می شدم زنگ زدم بابا از سر کار امد اما نشست به روزنامه خوندن و من هم که از صبج عصبانی بودم لباس تو را تنت کردم و هر دوی شما را گفتم زود بیرون .اخه مثلا بابا امده بود تو را نگه داره که انگار نه انگار .ولی با هم رفتین و کلی هم تو در پارک بازی کردی و خسته شدی .
اما کارهام که تمام شد اروم شدم و دلم براتون تنگ شد که دیدم بابا زنگ زد و امد و تو هم خواب بودی الانم هردوتون خوابین .
خلاصه در این گیر و دار هم کلمه جدیدی را هم یاد گرفتی و پیشانی هستش خیلی به یاد گیری علاقه نشون می دی و خدا را شکر همه را هم زود یاد گرفتی .
اما خیلی شیطونی می کنی و بعضی وقتها منو دیوانه می کنی چاره ای نیست .خردسالی و پر از انرزی ما تحمولمون کم شده تو تقصیر نداری .
خلاصه ببخشید از اینکه عصبانی شدم .
دوستتون دارم .