شروع مرحله جدید
سلام گل پسرم .این چند روز سرم خیلی شلوغ بوده و نتونستم بیام واست بنویسم .اما خلاصه واست می گم ٥شنبه گذشته خانه عمه لیلا رفتیم و کلی عمه را هم به زحمت انداختیم و خیلی به همه ما خوش گذشت تا جمعه ساعت ١١ شب انجا بودیم . با مامان ننی و عمه سهیلا و شیرین خانم .مامان زری و بابایی و مامانی و عمو امیر هم به مشهد رفتند اخه بابایی بعد از ٣٠ سال بالاخره بازنشست شد و به این مناسبت رفتند مشهد و چهارشنبه میان .شنبه هم با بابا صادق کلی خرید رفتیم و شب هم جشن کلماتت در خانه شیرین خانم بود .رعنا خانم و سپیده هم انجا بودند .خلاصه یک شنبه هم ما سه تایی رفتیم تیرازه و شام در بوف خوردیم تو هم بلال و سالاد را خوردی و یک ازدها هم خریدی اخه از ان همه اسباب بازی این چی بود انتخاب کردی ؟ خلاصه دوشنبه هم از خواب بیدار شدیم دیدیم خاله جمیله زنگ زد و گفت : شام غزاله اینا و خاطره میان .و سحر اینا و پوریا هم واسه شام امدند و مامان ندات لازانیا و سیب زمینی تنوری و شنیسل مرغ خانگی درست کرد خاله هم ته چین و سوپ شیر داده بود خلاصه شب خوبی بود و کلی به همه ما خوش گذشت .امروز هم سه شنبه ظهر رفتیم خانه مامان زری و واسه فردا تورشی باش و مرغ و قرمه سبزی درست کردم تا فردا برم بقیه را درست کنم تا میان نهار داشته باشن .خلاصه الان هم امدیم خانه و واسه تو ماهی درست کردم و خوردی و ..
مرحله دوم کلمات را شروع کردیم .دختر . پسر .هندوانه و خیار را یاد گرفتی امیدوارم موفق باشی .بعدا عکسها را هم اضافه می کنم .فعلا خدانگهدارت .بوس