امير علي مردانيامير علي مرداني، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 27 روز سن داره

باهوشم

امیر علی در تیرازه و گردشهای این هفته

1390/8/15 16:17
1,996 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بر گل پسرم ماشاله امیر علی جونم تو روز به روز داری با سواد تر می شی و منم بیشتر لذت می برم .از مرحله دوم 8 تا کلمه جدید را هم به خوبی یاد گرفتی و تند تند می خونی .دوست دارم .این چند روز که برایت ننوشتم کلی اتفاقات واسه مامان ندا هم افتاد که کاملا وقت ما را گرفت و بیشتر بیرون بودم و تو هم در خانه مامان زری .راستی بگم بهت که امروز تولد مامان زری هستش و من دیروز عصر رفتم با دایی نوید و پوریا واسش یک پالتو و یک کفش خریدیم و امروز که مهمان دارد با یک کیک رفتیم پشت درب خانه شان گذاشتیم و فرار کردیم و دوسته مامان زری دیده و براش برده و کلی با دوستاش امروز تولد گرفتند .دایی پوریا هم الان خوابه و خانه ماست غزاله هم تو راهه داره می یاد خانه ما و واسه تو از ماهشهر لباس بارسلونا خریده .خلاصه یک روزم رفتیم خرید و واسه هلیا هم لباس پاییزه کادویی واسش خریدیم و تو انتخاب کردی سحر و خواهر مرتضی هم در این خرید با ما بودند .جمعه هم به خانه شیرین خانم رفتیم من هم ماکارانی درست کردم و بردم انجا چون شیرین خانم رفته مشهد .خلاصه این چند روز هم گذشت .با عکس بیشتر بهت توضیح می دم .

تیرازه

رفته بودیم تیرازه شام بخوریم تو یک دختر دیدی و کلی باهاش بازی کردی

کنجکاو

خیلی کنجکاوانه همه جا را نگاه می کردی

بازی

کلی هم بازی فکری کردی

لو لو

این چند روز که من کار داشتم و چند ساعتی خانه مامان زری می موندی کلی شیطنت می کردی و با نقاب ترسناک همه را می ترسوندی .....

فدات بشم من

این رستوران صورتی در شهران هستش و 5 شنبه شب کلی شیطونی کردی و با خودت بلند به همه می گفتی بی تربیت و می گفتی کله اون بابات و می خندیدی چند تا خانم هم بودند می گفتند بیا به ما فحش بده و کلی باهات می خندیدند .اما تو فقط بی تربیت و کله اون بابات و شومبول می گفتی دیگه بلد نیستی همه مردم که انجا بودند هم کلی بهت می خندیدند.خلاصه رفتیم تهرانسر و خرید و شب هم رفتیم خانه مامان ننی و کادوهای هلیا را دادیم و شب هم امدیم خانه مان و فردا جمعه هم ...

هلیا

در خانه شیرین خانم بودیم و تو با هلیا اهنگ گوش کردین و کارت بازی و کلی شیطنت بعد از شام دیر وقت هم امدیم خانه و شنبه مامان رفت خرید واسه مامان زری و ...تا امروز که تولد مامان زری هستش را بعدا با عکس برات تعریف می کنم .دوست دارم و عاشقتم .بوس

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان آرمان
15 آبان 90 17:33
سلام.اول از همه اصلاح موهات مبارک باشه.چقدر خوب و مرتب شدن بازم خوشبحالت که در حال گردشی. کی مامانی رفتین تیراژه که این قدر خلوته.اونجا که همیشه خیلی شلوغه. خوش باشید و شاد
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باهوشم می باشد