امير علي مردانيامير علي مرداني، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره

باهوشم

پسر فعال من

1390/10/27 0:52
1,570 بازدید
اشتراک گذاری

سلام بر عشقم .خوبی مامانی ؟ قربونت بشم من از روزی که برات نگفتم تا امروز که دیگه داره دوشنبه می شه را برات تعریف کنم .

بهتره بری به ادامه مطالب تا برات بگه این مادر ................


از چهارشنبه که اتاق تکونی ات شروع شد و پنج شنبه شب همهگی خانه مامان زری بودیم ااخه خاله منیزه اینا هم بودند و کلی شیطونی کردی از ظهر گذاشتمت اونجا و به کارهام رسیدم تقریبا شب با صادق اومدم پیش تو که معلوم بود دلت برامون تنگ شده و کلی برام شیرین زبونی کردی و باهامون بازی .خلاصه شب خوبی بود و جمعه صبح از خواب بیدار شدیم و رفتیم اندیشه خانه حاجی بابا همه تقریبا بودند و عمه لیلا جون و عمه سهیلا جون و مامان ننی و فتانه و فرزانه همه با نی نی ها و شو شو ها تو اول کلی با امیر رضا و روژین جون بازی کردی و بعد هم عرفان امد زیاد با هم نمی ساختین مخصوصا عرفان که هر چی تو داشتی اون هم می خواست و خیلی بهت دقت می کرد حتی سر لباس بارسلون که تو پوشیده بودی گریه کرد و باباش مجبور شد بره همون موقع براش بخره خلاصه شب هم در ماشین خوابیدی و تا فردا روز اربعین امام حسین (ع) تا عصری خونه بودیم و فرشهاتو اووردند و اتاقت را مرتب کردیم و اخ جون همه چی برق می زد .عصری بیرون دوری زدیم و کلی بازی کردی امر.ز هم از ساعتی که بیدار شدی بعد از صبحانه رفتیم پارک رودخونه داره کنار پارک ارم خیلی بازی و دوندگی کردی و حسابی با هم قایم موشک بازی کردیم تا 2 اونجا بودیم و بعد امدیم نهار خوردی و کلی با خودت بازی کردی و بعد هم 5 رفتیم کلاست ( راستی من تازه یادم افتاده اصلا از کلاست برات ننوشتم وای به این حافظه من ... )بعد از کلی تحقیق و گشتن و پرسیدن بالاخره شانسی کلاس خلاقیت پروری پیدا کردم با حضور خود والدین که فعلا به صورت مهمان دو روز در هفته می ریم و تو خیلی خوب خودت رو نشون دادی اصلا فکرش رو نمی کردم کلاس جالبی هست همش با رقص و بازی و نقاشی و کاردستی هست با کلی نی نی مثل خودت زبان هم در کنارش به صورت بازی داره .کلی ذوق می کنی و با همه ارتباط خوب پیدا کردی .خوراکی هم دارین و خیلی خوشت می یاد .با این که تا تشکیل کلاس خودت مهمان هستی اما از همه انها بهتر جواب می دی و خانم مربی خیلی ازت راضیه روانشناسی نقاشی خطخطی هم برات انجام دادن و واقعا هر چی گفتن درست بوده و همونهایی هست که در تو دیدیم .خلاصه بعدا برات می نویسم چی یا گفت فعلا تا همینجا .اخه خوابم می یاد و از صبح کلی کار کردم .اهان یادم رفت بگم بعد بابا که امد شام خوردیم و رفتیم خانه شیرین خانم و چون چشمشون رو عمل کرده بودند تو گیر داده بودی می گفتی : چشمت رو بندن حاچ خانم ؟ کلی از دستت خندیدم الانم تخته خوابیدی منم جای تو بودم الان بیهوشمی شدم با این همه فعالیت خوابت خیلی کمه از 9 صبح تا 11 شب بیداری و می دوی ها .وای وای وای

عکسها :

دایی

اینو دایی پوریا برات خریده .که یه شبه نیست شد .

خلاقیت

این هم خلاقیت من و تو ( کیفیت عکسه به خاطر دوربین گوشی ام خرابه )

اربعین

این هم زیارت در روز اربعین امام حسین (ع )

خانه جاچی بابا

خانه حاجی بابا و فوتبال با امیر رضا

حاجی بابا

تو خیلی به حاجی بابا علاقه مند شده بودی و همش کنارش بودی .

عروسک

راستی ببین عروسکهات چه تمیز و مرتب شدن .خدا کنه تا عید اینطور بمونن .

عزیزم

اینها را هم خودت چیندی .

انصار

عکست را هم در مجله بانک انصار چاپ کردند .

کلاس

الان ساعت خوراکی هست و تو داری خوراکی که خانم مربی بهت دادن رو می خوری .از یکی از مادرها که اینطور نشسته بود تقلید کردی و نشستی .

قایم موشک

قایم موشک بازی من و تو امروز در پارک (یکشنبه )

پارک

عزیزم بوس که دراز کشیدی مثلا خسته شدی .

مربی کلاست از من خواستند برای تخلیه انرژی که از توی خطهای نقاشیت معلوم بود خیلی بدویم البته تو از صبح داری می دوی اما انگار کافی نیست .کارم از فردا بشتر درومده باید 12 ساعت بدوم شاید تو خالی بشی .وای وای .خلاصه این خلاصه ای از این چند روز خودم هم دارم قش می کنم از خواب اما بر جسب وظیفه برات می نویسم تا بدون یچه کردی بر ما پسر گل .شاخ شمشاد .شبت بخیر

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (23)

مامان امیرعلی
26 دی 90 2:18
چه عکسای خوشگلی.چه اطاقت تمیز شده.به به.چاپ شدن عکس خوشگلت هم مبارک
مامان طاها
26 دی 90 9:45
iهمیشه به شادی باشی
مامان نیاز
26 دی 90 12:28
وای که من قربون پسر باهوشم خیلی خیلی دودا کلاس رفتنت مبارک راستی مامانی خسته نباشی
صونا
26 دی 90 13:03
سلام اميرعلی گلم خسته نباشی گل پسر قند عسل دست مامان درد نکنه که اينقدر با تو بدو بدو می کنه و برات زحمت می کشه... کلاس جديد و دوستای جديد مبارکت باشه عزيزم انشاالله مثل هميشه موفق باشی.
حدیث
26 دی 90 13:07
سلام...مگه نظرم نیومد؟نظر خصوصی؟من دیشب واستون نظر گذاشتما
مامان بیتا
26 دی 90 14:24
منتظر دیدار شما در نمايشگاه تخصصي دنياي اسباب بازي، آموزش و سرگرمي هستیم. زمان : 13 لغايت 16 بهمن ماه 1390 - ساعات بازديد : 10 لغايت 20 محل برگزاري:خيابان فاطمي، خيابان حجاب، مركز آفرينش هاي فرهنگي هنري كانون پرورش فكري كودكان و نوجوانان جت رو..............هدیه خلاقیت
بابا محسن
26 دی 90 14:31
سلام - گزینه نظر خواهی پست بعدی وجود نداشت اومدم اینجا !
از خوندن اون مطالب خیلی لذت بردم - واقعا به سلامتی همه پدر و مادرا ....


خیلی ممنون از حضورتون
مامان تربچه
26 دی 90 17:20
واااااااای چه قدر اتفاق!!! خسته نباشید چه اسباب بازی های بامزه ای!!!!!!!! ترمیناتورن همشون؟؟؟!!! زیارت قبووووووووووول
مامان ماهان عشـــــــــ❤ــق
26 دی 90 22:24
سلام اميرعلی گلم خسته نباشی گل پسر
مهتاب
26 دی 90 23:50
سلام چی شد مسابقه نی نی ویلاگ برنده شدید من به شما رای دادم مسابقه بالا چطوری بگو تا بازم بهت رای بدم چون مامان خیلی با حالی هستی گل نازی هم داری
مامان سارا
27 دی 90 3:29
ماشاله به این پسر پر انرژی چه بامزه نشستی برای خوراکی خوردن عکسای قایم موشک بامزه بودن افرین که اتاقت رو خوشگل چیدی (چیندی؟؟؟)
سمیه : مامان مسیح مقدس
27 دی 90 3:52
وای چه عکسای قشنگی گرفتی خاله جون... سرزمین عجایب خیلی خوش گذشت بهت نه ؟؟؟ عزیزم... از مامانی و بابایی تشکر کن که اینهمه به فکرت هستن...
مادر کوثر و علی
27 دی 90 7:24
خدایا بگذار هر جا تنفر است بذر عشق بکارم ، هر جا آزادگی هست ببخشایم و هر جا که غم است شادی نثار کنم. الهی توفیقم ده که بیش از طلب همدلی، همدلی کنم ،بیش از آنکه دوستم بدارن دوست بدارم زیرا در عطا کردن است که ستوده می شویم و در بخشیدن است که بخشیده می شویم...
مادر کوثر و علی
27 دی 90 7:25
سلام خانمی قالب نو مبارک
مامان دانیال
27 دی 90 8:47
عزیزم امیدوارم که همیشه موفق باشی. تو باعث افتخار مایی خاله جون. دلم برات تنگ شده. دست مامان ندا هم درد نکنه که اینقدر برات زحمت میکشه. (میبوسمت.)
مامان امیرعلی
27 دی 90 15:21
سلام.جمعه ساعت 20:30 شبکه من و تو ،برنامه دکتر کپی فراموش نشه.
عمه لیلا
27 دی 90 17:31
جیگر با هوش و پر انرژی.عمه فدای اون نشستن و بازی کردنت.چه عکس خوشگل مردونه ای هم ازت تو مجله انصار چاپ کردن.زیارتت قبول اونجا میری ما رو هم یاد کن.بوسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسسس
مهتاب
27 دی 90 18:32
سلام عزیزم بازم رای دادم امیدوارم برنده بشی .من اهل مشهدم اما بخاطر خانواده شوهرم بیشتر وقتها تهرانم الان هم تهرانم خانمی میشه بازتر بگی امیر جون چطور فرستادی کلاس من دخترم 4نیمسالش بخاطر اصرار خودش فرستادیمش پیش دبستانی 1 حالا از طرف مهد بچه های باهوشتر رو معرفی کردند به موسسه راه نخبگان اونجا گفتند که 4 آزمون هوشی خلاقیت ورزشی گرفته میشه جواب آزمونها فرستاده میشه تهران بعد... من چیزی راجب تراشه الماس نشنیدم راستی این سوال رو مامان سولماز هم از شما کرده . ببخشید چشای قشنگتو خسته کردم
فهیمه مامان پرهام
27 دی 90 20:53
سلام ندا جونم... خوبی؟ خوابیدی؟ خستگیت در شد؟
آفرین و ماشااله به اینهمه انرژی ِ گل پسرت و آفرین به این مامان با مسئولیتش
منتظر جزئیات بیشتر کلاس خلاقیتش می مونم ببوسش این آتیش پاره رو

ممنون عزیزم حتما برات می گم
مامان حنا
28 دی 90 1:16
سلام عزیزم وای ماشالله چقده عکسای خوکشلی از پسر نازمون گرفتی عزیز خاله دستت درد نکنه که عروسکاتو انقده باسلیقه چیدی و مبارک باشه چاپ شدن عکست راستی از کار امیرعلی جون بخاطر تقلید از نشستن اون خانومه خندم گرفتآخه دختر منم از این کارا گهگداری انجام میده خدا پسرتو برات نگه داره
مامی کیانا
28 دی 90 12:32
سلام دوست خوبم و دورد به امیرعلی شاداب و پرانرژی وقتی میام وبتون کلی انرژی میگیرم ایکاش اینجا هم امکانات تهران رو داشت دریغ از یک شهربازی توی شهر به این بزرگی روزهایی که هوا عالیه میمونیم با این بچه کجا بریم امیدوارم همیشه خوش باشید بوس بوس
مامان آرمان
28 دی 90 23:08
سلام. یک خسته نباشید اساسی به مادر و پسر پر تلاش. شما همیشه در حال تلاش و تحرک و یادگیری هستید.خیلی خوشحالم که دوستانی پر انرژی مثل شما داریم. عکسهای امیرعلی جون همشون مثل همیشه خیلی قشنگه بخصوص اونیکه روی چمنها دراز کشیده. راستی امیرعلی چطوری این همه ساعت بیداره و نیمه روز نمیخوابه؟آرمان حتما میان روز باید بخوابه که اگه نشه خودش اتوماتیک یک چورت کوچولو هرجا باشه میزنه...
مامان علی مرتضی
6 بهمن 90 2:22
دوست عزیز نظر خصوصی گذاشتم انشالله شما وخونواده ی گلتون زیر سایه حق زندگیه خوبی داشته باشید
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باهوشم می باشد