تهران سفید پوش
سلام گل خودم خوبی مامان شیطون و خستگی ناپذیر من .همین جور در حال دویدن هستی و بازی اصلا از هیجان زیاد نمی خوابی و زود هم از خواب بیدار می شی در روز 6 ساعت شده خوابت فقط بازی و دویدن و هیجان وای نمی دونم چت شده ........؟؟؟؟
برو ادامه مطالب عزیزم ...........................
بله از دست تو ما حسابی کلافه شدیم نمی دونیم چی کار کنیم .از چهارشنبه که خانه عمه سهیلا جون دعوت بودیم و کلی هم زحمت دادیم هلیا جون و عمه لیلا جون و مامان ننی و حاج خانوم هم بودند .خلاصه ما زودتر رفتیم ساعت 6 بود رسیدیم . تو هم خواب بودی بعد شب خوبی بود و 12 هم امدیم خونه تو تا 2 بیدار بودی و صبح قبل از اینکه تو بیدار بشی پا شدم و مشغول نظافت و درست کردن غذا شدم تا خاله سحر اینا بیان شام خانه ما .آخه تو بیدار بشی نمی زاری من به کارهام برسم .به سرعت برق و باد میرزاقاسمی و کو کو سبزی و سالاد و برنج و ... را درست کردم چای دم کردم و میوه ها را هم شستم تا مهمانها بیان کار نمونده باشه خلاصه بیدارم شدی و به تو رسیدم ساعت 4 بود که عمو مهرداد زنگ زد و گفت بدو بیا سر فیلم برداری یه سکانس از مهد بچه ها داریم که هلیا و امیر علی هم هستند و باز به سرعت برق و باد 4 و نیم انجا رسیدیم و بعد از فیلمبرداری که هوا هم خیلی سرد شده بود رفتیم خانه بابا و مهمانها رسیدند و تو خواب بودی .شب خوبی بود و فردا هم بعد از خوردن صبحانه رفتیم خانه خاله سحر و خوش گذشت و تو هم کلی شیطونی کردی و صبح بابا برف گیر شده بود و برگشت خونه چه برفی تو هم که از 8 بیدار و رفتیم برف بازی و عکس انداختیم و خیلی خوش گذشت و یخ هم زدیم .خلاصه این هم این چند روز ......................
عکسها :
وای چه برفی ....
این هم بازی پدر و پسر ....
قربونت برم من .
یخ زدی ها
قربونتون برم من ....
خیلی ذوق داشتی .مگه می یومدی بریم خونه داشتیم یخ می کردیم
وای بد افتادی زمین .اما پاشو تو مردی مثلا ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
به به چه کرده این مامان ندا ؟؟؟ ماهی و میرزاقاسمی و کوکوسبزی درست کردم با سیر ترشی وای خیلی تو خوردی نوش جونت .این ماهی غزل الا هست
راستی با خانوم زنگنه عکس انداختی اما توی گوشی عمه لیلا جون موند تا بعد برات بزارم .
فعلا برم تا به کارام برسم عزیزم دوست دارم .