ادامه خاطرات عید و سیزده بدر 91
بیا دنبالم تا برا تعریف کنم .................
و اما ما رفتگان عزیمان را هم به یاد داشتیم و به عید دیدنی انها هم رفتیم بابا غلامعلی و بابایی من که تو هم کلی فاتحه دادی و براش شکلات خیرات دادی .
پدر و پسر و نوه پسر .خدا بیامرزه و رحمت کنه .اینم سرنوشت این دنیاست چه می شه کرد .
4 نسل .پدر بزرگ .بابایی و نوه و نتیجه .
اینم پسر عمه مهربون و زحمت کش من که سیزده خوبی برامون درست کرد .دستت درد نکنه عزیزم .
و اما دختر عمه عزیزم ....
و عمه گل گل یکی یه دونه خودم .خیلی زحمت کشید دستتون درد نکنه .بوس
ماشاله ماشاله ماشاله پدر بزرگ مهربونم که عاشقشم کلی با هم خاطرات خوب داریم و منم خیلی دوسش دارم .تنها نشسته بود و منم می رفتم اذیتش می کردم بوسش می کرد م .می خوام براش یه همسر خوب پیدا کنم .ماشاله 91 سالشه پدر بزرگم .خدا حفظت کنه .بوس
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی