سیزده بدر 91 و تهران 91
خرید قبل سال 91 در تهران که تو خوابت برده در ماشین .برای خرید وسایل باقی مانده سفره هفت سین رفته بودیم که تو هم عیدی خودت را که بازم باغ وحش بود خردیدی ..
شب قبل از رفتنمان رفتیم خانه حاچ خانوم و دیدن مامان ننی و عمه سهیلا جون و خداحافظی ..
یه روز که در تهران بودیم و زود بیدار شده بودیم تصمیم به دیدن تهرا ن قدیم و گردش کردیم که رفتیم پارک و تهران قدیم را گشتیم و سر راه به خانه مامان ننی و مامانی منم رفتیم .البته جدا از عید دیدنی ها که تو بیشتر خواب بودی و ما هم کلی لذت بردیم .
یک شب هم من همه را دعوت کردم که کلی خوش گذشت مرصع پلو با مرغهای درسته باربیکیو و کشکه بادمجون و قرمه سبزی و سالاد درست کردم از صبح زود تو و بابا رفتید خانه مامان زری و عصری اومدید تا من بتونم کارهامو بکنم .عمه ها و پسرخاله بابا و مامان ننی و شیرین خانوم همه بودند اما عکس بابا یادش رفت بندازه و بی عکس ماندیم .
10 فروردین داشتیم می رفتیم تولد 5 سالگی هلیا جون که تو با بابا عکس می نداختید
تو و مامان ننی جون در تولد هلیا جون
اینم تولد هلیا جونم ایشاله صد سال زنده باشی عزیزم .
از سیزده به در هر چی بگم کم گفتم چون خیلی به ما خوش گذشت با کباب چنجه و جوجه و اش رشته و حسابی هوا هم عالی بود .تو هم ماشاله تا 1 شب بیدار بودی تا بیایم خونه و شیطونی می کردی .
این تخم مرغ که مرغها اوورده بودند .
دایی پوریا و امیر علی هم پای شیطونی های هم .
جای همگی خالی نمی دونید چه شده بود اون کبابهای ظهر و جوجه شب عالی بودند از پسر عمه های گلم و عمه و شوهر عمه عزیزم تشکر می کنم .خیلی به ما خوش گذشت .
پسرم داره کمک می کنه .عزیزم دستت درد نکنه .
پسرم عزیزم فدات بشم من عاشق این عکست شدم .قربونت برم من .ماشاله .
در ادامه پست بعدی را ببینید .....................