امير علي مردانيامير علي مرداني، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 17 روز سن داره

باهوشم

امیر علی سرما خورده ه ه ه ه ه ه ه

1391/2/3 7:33
4,316 بازدید
اشتراک گذاری

سلام پسرم الهی من بمیرم تو رو اینطوری نبینم بالاخره تو هم سرما خوردی ....

بیا تا برات تعریف کنم .

پدر و پسر

می دونی الان که دارم برات از خاطراتت می نویسم ساعت چنده ؟ الان 6 صبحه ساعت 5 بود که بیدار شدی و بابا را صدا زدی و کمی هزیون گفتی منم بیدار شدم تا دست به بدنت زدم دیدیم بله تب کردی .بالاخره بعد از بودن با دوستان سرما خورده و این همه خوردن باد و بارون بالاخره بعد از 7 ماه سرما خوردی اخه از مرداد ماه پارسال تا امروز اصلا سرما نخورده بودی خودم چشمت کردم گفتم پس چرا این بچه سرما نمی خوره که بالاخره خوردی .دیروز که از کلاس بر کی گشتیم بدون سیوشرت و کلاه بودی اخه هوا خیلی گرم بود اما یه باره باد و طوفان و سرد شد شب هم دایی پوریا سرما خورده شدید اومد خانه ما و بله تو هم دیگه امروز تب کردی و منم دارم از غصه میمیرم .اخه دلم نمی یاد تو رو اینطوری ببینم .بابا رفت برات تب بر گرفت بهت دادم و تو دوباره خوابیدی و بابا هم رفت سر کار منم دیگه خوابم نمی بره و دارم برات از این هفته ای که گذشت می نویسم .

اسب

از دیروز برات بگم که صبح خاله غزاله زنگ زد شب می یان خانه ما شام منم تندیخونه را مرتب و تمیز کردم و به کارات رسیدم و با هم رفتیم پارک بعد از کمی بازی رفتیم کلاس خلاقیت تو چند روزه که می گی منم کلاس زبان بنویس برم انگلیسی یاد بگیرم خیلی علاقه داری و دایم از من کلمات و گرامر می پرسی اما می خوام مدرسه زبان بری و برای همین نمی نویسم فعلا .خلاصه از بس عاشق کلاست شدی هر روز می گی من امروز کلاس ندارم ؟؟؟ بله بالاخره رفتیم و کلاست که تموم شد خانم مربی دستت رو گرفته بود و با یه شیر کاکایو در دهنت به من تحویلت داد و گفت امروز امیر علی پسر خیلی اقایی بوده و نونه کسی رو نگرفته با سارینا هم کاری نداشته خیلی خوب بوده منم کلی ذوق کردم .

پارک

شنبه و بازی در پارک و مثلا تاب بازی ...

کلاس

به من می گی تو برو دیگه تا من برم کلاس و اینجا از من خدافظی کردی و رفتی توی کلاس

عمو سعید

بله بعد کلاس هم با هم رفتیم تره بار و کلی خرید داشتم به زور اووردم خونه و با شیطنت تو نمی دونی چی کشیدم و اومدم عصرونه تو رو دادم و سریع بساط شام را اماده کردم و سالاد و سبزی و مرغ و برنج و کو کو رو گداشتم تا مهمونام می یام پیش اونا باشم و اونا رو به زحمت نندازم خلاصه به سرعت برق و باد همه چی اماده شد و 9 بود عمو سعید اینا اومدند و فوتبال هم بود و برای تو هم خاله غزاله کلی خوراکی و اسباب بازی اوورده بود .دستش درد نکنه .

تره بار

اینجا تره باره که رفته بودم خرید کنم تو رو هم روی سقف ماشین گذاشته بودم اما چه باد و طوفانی بود ...

شام

بله اینم شام مثل مهمونای قبلی درست کردم تا فرقی نباشه .(قابل توجه سحر خانوم )

باغ وحش

بله از صبح 5 شنبه به من می گفتی به بابا زنگ بزنم حرف بزنم زنگ زدم و به بابا گفتی زود بیا بریم باغ وحش بابا هم گفته شما را اطاعت کرد و 2 اومد خونه و ما شام خانه عمه سهیلا جون دعوت بودیم حاضر شدیم و رفتیم باغ وحش کلی ذوق کرده بودی و برامون گزارش می کردی و کلی صحبت کردی .

باغ وحش

بله کلی از باغ وحش و حیوانات و اهلی و وحشی و غذاهاشون برامون می گی .

باغ وحش

اینجا هم شتر ها بودند ...

میمون

وای از میمونا کلی خندیدیم و تو هم با تعجب به رفتارشون به دقت نگاه می کردی .

میمون

دستش رو دراز کرده تا از اقای نگهبان نوشابه بگیره گرفت و کلی خندیدیم از خوردنش .

کروکودیل

کلی هیجان داشتی و تعریف می کردی ...

امیرم

از قفس گرگها بیشتر خوشت اومد و می گفتی اگه اذیت کنی می دم تو رو گرگ بخوره بیچاره من ...

کانگورو

از کانگورو کلی تعجب کرده بودی ... و بیرون باغ وحش هم توی صورت اسپایدر من عکس گرفتی و اسپایدر من شدی بعدا عکسش رو می زارم .

بعد هم رفتیم خانه عمه سهیلا جون که کلی غذاهای خوشمزه درست کرده بودن و ماشاله جمعیت مهمان و پر از بچه و شب عرفان هلت داد و سرت محکم خورد به در کمد دیواری و یه بند انگشت باد کرد و کلی گریه کردی نزدیک ساعت 5 صبح بود اومدیم خونه و تو از خواب غش کرده بودی و بارون شدید و چه طوفانی شد .

جمعه هم از خستگی 12 بیدار شدیم و دیگه صبحانه که نمی شد بخوری اصلا حال نمی ده صبونه از 9 صبح بگذره من دیگه دوست ندارم بخورم همون شکلی تو رو توی خواب بقل کردیم رفتیم خانه مامان زری و اب گوشت زدیم و خیلی خوشمزه بود تو هم بیدار شدی اصلا نخوردی .من و بابا رفتیم دنبال مامانی من و اووردیمش خونه مامان زری و عصری رفتیم پارک که هوا افتابی و گرم بود یه باره طوفان و سرما و اسمون قورومبه و رعد و برق که باد داشت بلندمون می کرد کلی سرما و بارون خوردیم و اومدیم خونه و اش رشته کلی چسبید و تو باز نخوردی و خلاصه اخر شب هم اومدیم خونه و به کارامون رسیدیم و تو هم از خستگی خوابت برد .

پدر و پسر

این عکسها دیروز دستمون رسید که باب گفت برات به یادگار بزارم این عشق پدر و پسری روووووووووووو

به سرعت برق و باد 3 سال گذشت و داری به سه سالگی و سالروز تولدت نزدیک میشی از اونجایی که من کاملا روی برنامه ریزی برای تو قدم بر می دارم تمام ذهنم مشغول تولد امسالت شده که برات به خوبی برگزار کنم و خاطره ای قشنگ برات ثبت بشه دنبال ایده های قشنگ می گردم از خاله های مهربون که ایده ای برای تولد دارن خواهش می کنم لطف کنند و برام از ایده های قشنگشون برام بگن .خیلی خوشحال میشم بدونم .

ایشاله زودی خوب بشی و من طاقت ندارم .خدایا شکرت به خاطر همه چی  و به خاطر سلامتی .خداوندا همه مریضها رو شفا بده و هیچ بچه ای در این دنیا مریض نباشه مریض نشه .... .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (38)

مامان دانیال
3 اردیبهشت 91 8:41
عزیزم چرا مریض شدی ؟؟؟؟
البته این مدت هوا سرد و گرم شده همه بچه ها مریض شدن. به پسر نازمون برس تا زودتر خوب بشه.
نبین امیرعلی مریض بشه


آره خواهر جون بچم سرما خورده منم قصه می خورم
مامان دانیال
3 اردیبهشت 91 8:42
امیر علی رفته بودی باغ وحش!!!!! جای دانیال خالی انشالله که همیشه خوش باشین
مامان دانیال
3 اردیبهشت 91 8:43
عزیزم چه غذاهای خوش اب و رنگی مثل همیشه با سلیقه نوش جونتون. همیشه سفرتون برقرار باشه.
مامان دانیال
3 اردیبهشت 91 8:46
اره راس میگی تولد امیرعلی نزدیکه , به به پیشاپیش تولدش مبارک. امیدوارم که100 ساله بشه و یک جشن یادگاری براش بشه با تمام عزیزانت.
صونا
3 اردیبهشت 91 13:29
وای که چه کيفی کردين شما ها!
انشاالله هر چه زودتر حالت بهتر بشه و به نگرانی مامان ندا خاتمه داده بشه
انشاالله تولد صد سالگی تو ببينيم اميرعلی نازم

صونا جونم ممنون عزیزم بوس
صونا
3 اردیبهشت 91 13:36
واسه تزيينات تولدش ندا جون ميتونی تو اينترنت تزيينات تولد رو سرچ کنی کلی ايده های خوب خوب داره...مخصوصا" به مامی سايت سر بزن بد نيست...
ولی از من بپرسی يه تولد کفشدوزکی يا زنبور عسلی بگير يعنی همه چی رو به اون شکل تزيين کن...کارتای تولدش رو با کاغذ رنگی به شکل هر حيوون يا هر شکلی که اميرعلی گلم بگه در بيار ،کيک رو اونجوری بپزن ،و کلی چيزای ديگه که اگه تو اينترنت يه چرخ بزنی همه چی دستت مياد...
ای کاش خونمون اونجا بود ميومدم کمکت واسه تزيينات تولد اميرعلی جون ولی حيف که...


خیلی ممنون از راهنمایی های قشنگت حتما عزیزم بوس
مبین فرفری
3 اردیبهشت 91 13:51
سلام عزیزم
امیر علی جون چرا مریض شدی مامان جون چند تا عکس اسب نشونش بده زود زود خوب میشه انشاالا


چی بگم خواهر .ممنون عزیزم
مبین فرفری
3 اردیبهشت 91 13:53
وای باغ وحش چند وقتی که دوست دارم مبینو ببرم و عکسو عملشو ببینم
امیر علی جون بوس بوس


حتما برو فیلم برداری هم کن تا براش خاطره بشه بوس
مادر کوثر
3 اردیبهشت 91 14:20
مامانیه خلاق
از دیدن همه عکسا و خوندن خاطرات بسیار لذت بردم

آخیییییییییی فدای امیر علی کوچولووووووووو. ایشالله به زودی حالش خوب بشه
مامانی برگه ی هلو (آفتابی باشه، نه تیزابی) برای مداوای تب خیلی عالیه.
برگه های هلو رو بشور با کمی آب و عسل میکس کن و بده گل پسرمون نوش جان کنه

راستی بازم عکسای غذاها دلمو آب کرد


ممنون از راهنماییت چشم امتحان می کنم .لطف دارید بوس
مامان معراج
3 اردیبهشت 91 16:24
ایشالا هرچه زودتر امیری خوب میشه
راستی برای تقویت هوش معراج منو کمی راهنمایی کنید ممنون میشمhttp://meraj.niniweblog.com/

چشم در اسرع وقت
فهیمه مامان پرهام
3 اردیبهشت 91 19:27
سلام عزیزم
راستش من تهران که بودم اس دادم ولی جوابی نیومد ....راستش دیگه روم نشد بزنگم...گفتم این مدت خیلی مزاحمت شدم و اتفاقا" یه روز می خواستم بیام اون طرفا، گفتم زنگ بزنم به ندا جون و برم ببینمش اما زنداداشم بچه هاشو بهم سپرد و رفت بیرون و دیگه نشد وگرنه خیلی مشتاق دیدار روی ماهت بودم
امیدوارم امیرعلی گلم دیگه مریض نشه
خانوم هنرمند شما که خودت اینهمه استعداد و هنر داری دیگه چه نیازی به نظرات ما داری؟
پست تولد پارسال پرهام رو تازه الان گذاشتم ... دیدیش؟


نه بابا چه زحمتی اما من اس ندیدم ؟؟؟ نه من رمز ندارم که ....
PARHAM
3 اردیبهشت 91 19:45
omidvaRAM KHILI ZOD KHOB SHI VA BA MAMANE GOLET BIYAYI BE WEBLOGE MAN HAM SAR BEZANI AZIZAM.


ممنون عزیزم بوس
مامان سارا
3 اردیبهشت 91 22:06
چثد این لباس 4 خونه اش شیکه و بهش میاد
ایشاله که بلاشم دوره


مرسی سارا جون .دعا کن زودی خوب بشه بوس
فهیمه مامان پرهام
3 اردیبهشت 91 23:36
سلام ندا جونم
گفتم اینجا جوابتو بدم
راستش من کلی عکسای پلنگ صورتی رو از نت گرفتم که هر کدوم یه سایزی داشت و بعضی هاش کوچیک بود و با بزرگ کردن، کیفیتش کم میشد، بنابراین برای چاپ ِ کوچیک خوب بود، هر کدومو که می خواستم کنارش اسم پرهام یا عکسش باشه رو تو فتوشاپ درست می کردم و بعد با "word" سایزش رو تعیین می کردم که با توجه به سایز یه کاغذ A4 اون عکس چند سانت در چند سانت چاپ بشه و تو هر صفحه چند تا پاپ بشه.... امیدوارم تونسته باشم خوب توضیح بدم ولی اگه برات نامفهوم بود بگو تا دوباره بگم
مثلا" برای اون پلنگ صورتی بزرگه که روی پایه آبنبات چوبیا چسبوندم خیلی گشتم تا یه عکس بزرگشو پیدا کنم تو نت (بخاطر کیفیتش) و بعد روی A3 چاپ کردم که بزرگتر باشه
اینا رو پرینت رنگی می گرفتم
ببخش اگه تنمی تونم خوب کمکت کنم


ممنونم از راهنمایین ببینم چه کار می کنم .بوس
مامان ملینا
4 اردیبهشت 91 12:07
الهی چرا سرما خوردی .مامان جون تو این فصل باید خیلی مراقب بچه هامون باشیم چون فصلی که نه گرم نه سرد .ان شالله که خیلی زود خوب بشی و ادامه شیطنت ها و...
*.¸.*´
¸.•´¸.•*¨) ¸.•*¨)
(¸.•´ (¸.•´ .•´ ¸¸.•¨¯`•
_____****__________****
___***____***____***__ ***
__***________****_______***
_***__________**_________***
_***____من آپم____________***
_***______مشتاق نیم نگاهی_***
__***_______هرچند گذرا____***
___***_________________***
____***______________ ***
______***___________***
________***_______***
__________***___***
____________*****
_____________***
______________*(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨(¸.•*¨ ¸.•*´¨)¸.•*´¨)¸.•*



حتما می یایم بوس
مامان آرمان
4 اردیبهشت 91 15:56
سلام
مامان با حوصله و بافکر و البته کدبانوایندفعه آفرین و هزار افرین برای مامان مهربون امیرعلی جون که اینقدر زحمت میکشه...
عکسهای باغ وحش و گوریل هم خیلی بامزه بود....بخصوص عکس امیر علی که تو کیسه کانگورو نشسته
خوش باشید و سلامت


خانمی خیلی لطف دارید شما به من .ممنونم عزیزم بوس
مامان متین
4 اردیبهشت 91 16:14
خاله قربونت بره نبینم مریضیتو زود خوب شو تا دل همه مخصوصا مامانی شاد بشه


ممنونم خانمی بوس
مامان ماهان
4 اردیبهشت 91 23:49
ای جانم نگاه کردنش به کانگرو خیلی جالب بود
عکس عشقولانه پدر و پسر هم عالی بود
الهی که زود زود خوب بشی عزیز دلم
به به چه سفره رنگینی دستت درد نکنه ندا جون


شما لطف دارید .ایشاله که خوب بشه زودی ممنونم بوس
مامان بهار
7 اردیبهشت 91 11:47
عزیز دلمی خاله جون جونی
ایشالا که دیگه هیچ وقت مریض نشی

به مامان جون هم خسته نباشید میگم



عزیزم بوس
مامان حنا
8 اردیبهشت 91 5:48
ای وای امیرعلی جونم چی شده خاله مریض شدی ایشالله که زودی خوب میشی نبینمت مریضی عزیزدلم

دست ندا جون هم درد نکنه با سفره قشنگش خوشم میاد کدبانویی و با سلیقه اصلا کلا شخصیتت خوشم میاد ندا جون اهل یه جا نشستن هم نیستی فعال و ماشالله پرانرژی و این یعنی عالی به خوانندگان وبلاگت هم حس خوبی میدی
ایشالله که همیشه تنت سالم باشه
خدا سایه همسریتو از سر شما و امیر علی عزیزم هم کم نکنه خیلی دوستتون دارم از طرف من هم امیرعلی جون رو ببوس و مراقبش باش تا ایشالله زود زود خوب بشه

عزیزم ممنونم از این همه محبتت البته که به پای شما نمی رسم .حنا جون رو ببوس
صونا
8 اردیبهشت 91 16:34
سلام ندا جون خوبی؟ اميرعلی نازم بهتر شده؟بوس
خانمی غزاله جون (خواهرتون) برام کامنت گذاشته که وبلاگی ساخته و کمی اطلاعات راجع به آپلود و غيره می خواد که من هم هر چی کردم آدرسی به اون نام و نشون پيدا نکردم و خواستم بهت بگم که در جريانش بذاری که يه چکی بکنه وبلاگشو ...ممنون عزيزم


ممنونم عزیزم
فهیمه مامان پرهام
9 اردیبهشت 91 7:39
ندا جون امیر علی گلم دیگه خوب شده؟ خودت خوبی؟
اگه اشتباه نکنم 4-5 روزی بیشتر تا تولدت نمونده، دلم می خواد پیشاپیش بهت تبریک بگم و برات آرزوی سلامتی و شادابی همیشگی کنم عزیزم
میگم دست بابائی هم درد نکنه ، حسابی منت گذاشته با این پست بالائی ها


ممنون عزیزم از اینکه همیشه به یادمی بابت تبریک تولدتم ممنونم .بوس
مادر کوثر
9 اردیبهشت 91 8:48
مامان ندا ما هم دوستت داریم


بوس
مامان نیاز
9 اردیبهشت 91 10:53
سلام عزیز دلم میدونم دیره ولی یه بار اومدم هرکاری کردم قسمت نظرات باز نشد وگر نه من جویای حالت بودم گل پسرم ان شاءالله که زود زود خوب شدی


خیلی ممنونم بوس
حسنا مامان ایلیا
9 اردیبهشت 91 14:17
سالام ندا جان امیدوارم پسر گلت خوبه خوب شده باشه و براش آرزوی موفقیت بیشتر دارم منم برای پسرم یه وبلاگ ساختم خوشحال می شم ببینی و نظر بدهی
راستی من شک دارم برای پسرم تراشه های الماس بخرم یا صبر کنم بزرگتر شه الان تقریبا 1 سال ونیم است لطفا راهنمایم کن ممنون


می یام پیشتون ...
عمه لیلا
9 اردیبهشت 91 16:04
سلام سلام بعداز یک هفته ما برگشتیم.امیرعلی جیگر من چه عکسایی انداختی دلم برات تنگه خیلی خیلی برای همه شما.دوستون دارم


خوشحالم اومدید .ما هم دوستتون داریم عمه گل و مهربون بوس
مامان آريا
10 اردیبهشت 91 12:58
عزيزم واقعا" واقعا" خسته نباشيد اميرعلي خاله حسابي بهت خوش گذشته ها دست ماماني درد نكنه كه با اين همه خستگي و كار بازم به تفريح و گردش تو مي رسه
خاله قربونت برم اميدوارم هرچه زودتر حالت خوب بشه گلم
خصوصي داري عزيزم


لطف داری خواهر جون .می یام پیشتون بوس
مامان معراج
10 اردیبهشت 91 15:19
سلام مامان ندا. فکر کنم مارو فراموش کردین؟؟؟چون قراربود منو کمی راهنمایی کنید عزیزمhttp://meraj.niniweblog.com/


می یام به زودی ببخشید .......
مامان آرمان
10 اردیبهشت 91 23:32
سلام.
امیرعلی جون بهتره؟امیدوارم که آلان خوب خوب شده باشهدستت درد نکنه مامان مادر فداکار و مهربون
راستی ندا جون خبردارم که تولدت نزدیکه از اینجا تولدت را بهت تبریک میگم انشاءا....که سالهای طولانی سلامت و خوب و شاد در کنار خانوادت خوبت زندگی کنی و عروس دار و نوه دار و نتیجه دار بشی....من نمیتونم از اون طریق بیام برات پیغام بذارم چون فعلا دسترسی بهش ندارم از اینجا بهت تبریک میگم


سلام عزیزم ممنونم امیر علی هم خدا را شکر بهتر شده .خیلی ممنونم تولدم را به یاد داشتی .بوس
مامی کیانا
11 اردیبهشت 91 11:54
سلام به امیرعلی باهوش ومامان گلش خیلی دلم براتون تنگ شده بود چند وقتیبه خاطر عدمددسترسی به اینترنت و اسباب کشی نتونستم بهتون سر بزنم حالا که اومدم و عکسهای خوشگلتو دیدیم خوشحالم خدا بد نده ایشالا همیشه سالم و سرزنده باشی خوشتیپ بوس بوس


لطف داری عزیزم بوس
مبین فرفری
11 اردیبهشت 91 15:11
خاله ندا کجایی معلومه سرت حسابی گرمه بیا دلمون تنگ شده


می یام به زودی با دو پست طولانی ...
الهام مامان رامیلا
11 اردیبهشت 91 15:42
انشالله امیر علی جون زودخوب بشه نداجان از بابا صادق هم ممنون بخاطر تشکرش از‌همسرش


ممنونم عزیزم بوس
مامان آتین
11 اردیبهشت 91 23:42
سلام ندا جون خوبی گلم ؟ امیرعلی بهتره؟
امان از مریضی بچه ها من یکی که دلم پره...
ایشالا که تا الان هردوتون خوب خوب شدین
پست بابایی هم جالب بود
ایشالا همیشه در کنار هم خوش باشین


ممنون عزیزم بوس
مامان متین وکسرا
12 اردیبهشت 91 1:02
وای چه سفره ای برای منی که معمولا تا دو بیدارم . گشنم شد . اون بوسه ی پدر وپسری هم خیلی زیباستشما رو لینک کردم شما هم اگردوست داشتید...


حتما عزیزم
سمیرا مامان شاهزاده ها
12 اردیبهشت 91 14:54
سلام
مامانی چه با حوصله نوشتی .....
منم اسم یکی از پسرام امیر علی هست.خوشحال میشم با هم دوست شیمو تبادل لینک کنیم.


حتما عزیزم
مامان بیتا
12 اردیبهشت 91 18:10
پیشاپیش روزت مبارک نداجون واقعا برای امیرعلی خیلی وقت میزاری خداقوت
راستی خواستم یه خبر بدم !!!!
سایت جت رو راه اندازی شده دوست داشتید با این آدرس لینک ش کنیدhttp://iranjetro.ir/


ممنونم عزیزم چشم حتما می یام بوس
مادر کوثر
13 اردیبهشت 91 7:12
سلام مامانی
از حال گل پسر چه خبر؟؟؟


ممنونم از احوالپرسیت خانمی .خدا را شکر خوبه
مامی کیانا
13 اردیبهشت 91 22:45
چطوری امیرعلی؟ به ا هم سر بزن
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باهوشم می باشد