هفته ای که گذشت ( بهار )
سلام و صد سلام به همه خاله های مهربون که لطفشون همیشه شامل حال ما بوده و هست و پسر گلم
بیا دنبالم تا از این هفته برات تعریف کنم ...............
پسر گلم در این هفته روزمرگی بود و خبر خاصی نبود من و تو از صبح تا عصری با هم بودیم و کلاس و پارک و گردش و تاتر می رفتیم هوا کاملا سرد و بارانی و تگرگ بود و من و تو زیاد زیر بارون خیس شدیم .حالا از روی عکسها بیشتر تعریف می کنم .
از 5 شنبه که خانه عمه سهیلا جون بودیم که کلی زحمت کشیده بودند و غذاهای خوشمزه درست کردن .با کلی مهمون تو هم مثل همیشه بازی و شیطونی و شیرین زبونی می کردی .
قربونت برم من توی فامیل زیاد پسر نیست که با اونا بازیهای پسرونه بکونی اینجا هم با دخمل عمه های نازت داری عروسک بازی می کنی .
تو با دختر عمه نازت مه متولد سال 86 هست ماشاله خانمی شده برای خودش داری خاله بازی می کنی .
جمعه را بعد از فیلمبرداریو پیش اومدن مشکل کوچیکی که البته به شما اصلا مربوط نبود گذروندیم و شنبه رفتیم کلاس کارگاه بازی و ماشاله به تو کلی شیطنت کرده بودی خانمتون می گفت با سارینا نمی سازی و خیلی اذیتش می کنی طفلی سارینا خیلی ظریف و ناز و دخمل شیرینی هم هست با لباسهای ناز و کوچولوش البته از شما یکسال هم بزرگتره اما نمی دونم چرا به این اسم حساسیت داری .بله بعد کلاس اومدیم خونه و کمی استراحت و عصرونه بعد با هم رفتیم تاتر و نمایش فرار از مزرعه که برای اولین بار بود می رفتی و کاملا ساکت و دهن باز نگاه می کردی با تعجب و جیکت در نمی یومد .خلاصه 9 هم اومدیم خونه و بعد بابا اومد با او بازی کردی و خوابیدی .
یکشنبه هم با خاله غزاله رفتیم بیرون و خانه مامان زری و کلی با هم گردش و بازی کردیم .
و باران گیر شدیم وقتی داشتیم ورزش و پیاده روی کی کردیم چنان سیلی گرفت و تگرگ که موش اب کشیده شدیم و دویدیم و اومدیم خانه مامان زری .
دوشنبه بابا صاقد کمی زود اومد و با هم رفتیم پارک و کلی بازی و اسب سواری طبق معمول .
سه شنبه هم دوباره عصری رفتیم پارک با باباصاقد و کلی بازی کردیم .
هوا خیلی سرد بود و اما تو رضایت نمی دادی بریم خونه و بازی می کردی .
بله چهارشنبه هم رفتیم کلاس که توی راه باران گیر شدید شدیم و خیس خیس بعد در راه برگشت هم دوباره خیس خیس شدیم شانس ما این هفته کلا باران گیر بودیم .و بعد کلاس هم مهمان خانه مامان زری بودیم و تو هم عصری با بابایی رفتی پارک و کلی اتیش سوزوندی .از سوالاتت بگم که خیلی فنی شده کلامات را دو بخش ومی کنی و بخش بخش معنیشون رو می پرسی که من نمی دونم چی بهت بگم مثلا می گی مع یعنی چی ؟ لم یعنی چی و بقیه کلمات مات را همین طور سوال می کنی و بگم که یه شعر قشنگ بهاری از کلاست عالی یاد گرفتی که خودم نفهمیدم یه بار در کلاست گفته شده تو همون ساعت حفظ کرده بودی ماشاله پسر گلم .اما خیلی شیطون شدی و خیلی اتیش می سوزوندی که از تو بعید بود نمی دونم چی کار کنم اما سن 3 تا 4 سال بچه ها کلا همینطورن و باید سازش کرد .
موفق باشی تا خاطره ای دیگه بوس