امیر علی در سرزمین عجایب
سلام بر پسرم تاج سرم .قربونت بشم من .دوست دارم .چهارشنبه مامان زری و مامانی اینا امدند خانه ما و با غزاله اینا و زهیر شام همگی خانه ما بودند .بابا صاقد سرما خورده بود و 5 شنبه ساعت 3 من و تو با هم رفتیم یرزمین عجایب و کلی با هم بازی کردیم تا 6 بعد هم رفتیم خانه شیرین خانم که همه هم انجا بودند و تو با امیر رضا کلی با هم ذوق و بازی کردین .توی دلم ارزو کردم کاش تو خواهر یا برادر داشتی و اینقدر تنها نبودی .خلاصه شب هم دو تاییی امدیم خانه جمعه هم از ظهر تو رفتی خانه مامان زری و من هم رفتم خانه عمه سهیلا تا اتاق جدید روزین را درست کنیم .شب هم تو با بابا صاقد امدین خانه شیرین خانم و همگی دور هم بودیم و خیلی به ما خوش گذشت .امروز مامان ندا سرما خورده و رفتیم دکتر تو را هم نشون دادم اما گفت اصلا تو خدا را شکر مریض نیستی و اما من هم یک اموپول نوش جون کردم .خلاصه تو الان داری با بابا صاقد پازل می چینی و منم واستون ماکارانی و برای تو هم عدس پلو با گوشت درست کردم وای خیلی مریض و خستم اما فقط به خاطر شما ها سر پا و مثلا خوشحالم .