امیر علی چی داره ؟..........
سلام بر گل خودم امیر مامان خوبی پسرم ایشاله همیشه شاد و سلامت باشین .از چه روزی را برات ننوشتم الان یادم اومد از چهارشنبه که رفتیم خانه مامان ننی و هلیا جون و روزین جون هم انجا بودند روژین جون امتحاناتش را تقریبا تموم کرده و مثل همیشه 20 و ممتاز بوده .روزین جون تبریک می گم ایشاله به ارزوهای بزرگت برسی .بعد هم کلی بازی و شیطونی کردین و تو هلیا خیلی از قبل بهتر بودین و مهربونتر خیلی از همدیگه دفاع می کنید و همدیگرو خیلی دوست دارین .5 شنبه برای فوتبال دایی پوریا و مامان زری اومدند خانه ما وقتی خواستند برن خونشون تو هم گریه کردی و رفتی من و بابا که دیدیم تنها شدیم و کاری هم نداریم یه فیلم دیدیم و برای ساعت 9 رفتیم سینما فیلم اسب جیوان نجیبی هست را دیدیم که افتضاح بد بود من نمی دونم با ساختن این فیلماشون ما مردم را چی فرض کردند و چه طور به شعور ما توهین می کنند واقعا بد بود همه مردم وقتی فیلم تموم شده بود شکه شده بودند از این فیلم و سکوت سینما را فرا گرفته بود خلاصه رفتیم گردش و پیاده روی و شام خوردیم برای تو هم بلال خریدیم اومدیم دونبالت گفتی خیلی خوابم می یاد به زور بیدارت نگه داشتم تا بلالت رو بخوری چشم بسته خوردی و فوری گفتی شب بخیر و رفتی توی جات خوابیدی و ما هم کلی بهت خندیدیم .راستی روز قبل بابا را دیده بودی با ذوق همه کتابت رو اووردی و خودت در کمال ناباوری خوندی و گفتی برام دست بزنید و بابا برام جایزه بخر و من کلی خوشحال شدم اخه اصلا خوب برای من نمی خوندی و از خوندن طفره می رفتی اما نمی دونم چی شد دوباره خودت بدون خواست ما شروع کردی به خوندن و خالا روی درس 8 هستیم ایشاله موفق بشی و با کامنت یکی از دوستان فهمیدم در مجله خانواده سبز هم چاپ شده عکست .امروز هم جمعه داری با بابا بازی می کنی تا شب بریم خانه خاله سحر .این تا امروز تو .فدات بشم من .
این ماسک را مامان زری برات خریده .
بقیه در ادامه مطالب بخون ........................
ادامه خاطرات ........................
این عروسک زیبا را هم عمه لیلا جون خریده .دوست داریم عمه جون .هلیا جون .
عمه سهیلا جون که همیشه ما را شرمنده می کنند .عمه سهیلا جون روزین جون بوس بوس بوس
بلال رو داری توی خواب می خوری از راه نرسیده مشغولی .
جات خالی من و بابا در سینما .ایشاله بزرگ بشی تو رو هم با خودمون ببریم .البته اگه فیلم خوبی داشت .
درس هفت خیلی برات سنگین بود و دو روز طول کشید تا یاد بگیری و خوب بخونی .
درس هشت را خیلی دوست داری فقط می یاری می گی اینو برات بخونم از لالایی بیشتر خوشت اومده .
راستی یادم رفت برات بگم :رضا پسر دایی من چند تا از اختراعاتش به ثبت رسید و جزو یکی از نخبگان معرفی شد .و جز هییت علمی دانشگاه شد .رضا جون بهت تبریک میگم ایشاله به ارزوهای قشنگت برسی .زندایی مینا جون به شما و دایی جون هم تبریک می گم به خاطر تمام زحماتتون و سختگیریهای به جاتون امروز اشک شوق موفقیت فرزندانتون رو شاهد هستین .ایشاله سلامت و شاد باشین .از این راه دور شما را می بوسیم .