امير علي مردانيامير علي مرداني، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 30 روز سن داره

باهوشم

هدیه نی نی وبلاگ و ...

1390/10/20 20:08
3,186 بازدید
اشتراک گذاری

سلام خوبی پسرکم .؟امیدوارم خوب و خوش باشی .برات تا جمعه گفتم که رفتیم خونه سحر اینا که تو طبق معمول در راه خوابیدی و 8 بیدار شدی و کلی خونه سحر را به هم ریختی و خاله سحرم که حساس وای وای وای اما داره کم کم عادت می کنه و بی خیال می شه .شب خوبی بود و شنبه تو را خانه مامان زری البته 6 بعد از ظهر گذاشتیم و رفتیم دیدنی دایی بیزن که از کربلا اومده بود کلی برامون از اون حال و هوا گفت و خیلی لذت بردیم البته محسن و دایی و صادق کلی تب داشتند و سرما شدید خورده بودند .صادق هم کلی قیافش عوض شده سیبیل دراوورده و لاغر شده و کلی از لجاظ چهره تغییر کرده کلی خندیدم چون بابا می گفت به سن بلوغ رسیده و در پسرها اینطوری می شه .آخه خلی توپول و ناز بود البته دوباره درست می شه یعنی تو چه شکلی می شی ؟ کاش می دونستم .فدات بشم من .بعد هم خاله سحر اینا اومدند و خانه ما یه شام جانانه به سرعت برق و باد درست کردیم و کلی بهمون خوش گذشت .کلی از دست این خاله سحر و عمو مرتضی خندیدیم .وای نمی دونی چه می کردند .یکشنبه هم مامانی و خاله منیژه اینا خانه ما بودند و سرت گرم بود .دوشنبه هم با هم رفتیم توی حیاط و کلی بسکتبال بازی کردی و همین خبر خاصی نبود .امروز هم من صبح زود رفتم و مامان زری تا ظهر پیشت بود وقتی اومدم گفتی منو ببر پارک بردمت و کلی بازی و خوشحالی کردی و لوپ لوپ خریدیم و اومدیم ننمی دونم چرا برعکس همیشه خوابم می یومد اخه اصلا از خوابیدن خوشم نمی یاد و از صبح که پا می شم تا 2 شب بیدارم و دارم به کارها می رسم تو هم اومدی کلی قصه های باور نکردنی و من دراوردی برام گفتی و انگا واقعا خوابم برد و دیدم داری واسه خودت بی صدا بازی می کنی و حالا تو خوابیدی و من دارم برات می نویسم البته خونه را بگو که انگار بمب اتم زده بودن وای اصلا توان دوباره تمیز کردن را ندارم باشه فردا تو دوباره می خوای بریزی دیگه .

نی نی وبلاگ

با تشکر از مدیریت نی نی وبلاگ و موفقیت روز افزون برای شما عزیزان و تمام خاله های مهربونی که به امیر علی رای دادن تا برنده بشه .(این سی دی هم یک شنبه برات رسید )هدیه تولد یک سالگی نی نی وبلاگ بود که تو چهارم شده بودی .

بسکتبال

دوست دارم تمام خاطرات با تصویر باشه که این بار عکس یادم رفته بگیرم و فقط این موجوده ببخشید پسرم .امیدوارم همیشه شاد و موفق باشی .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (19)

گیتا ( مامان دانیال)
20 دی 90 20:34
عزیز خاله - دوست دارم و امیدوارم که همیشه موفق و شاد باشی. قربون بسکتبالیست کوچولومون برم.
مامان سارا
21 دی 90 1:01
خدا را شکر روزای خوبی داشتین
هدیه اش هم مبارکه
من که نشد رای بدم


خیلی ممنون سارا جون .
فهیمه مامان پرهام
21 دی 90 1:22
دارم می میرم از خواب، اومدم زنبیلمو بذارم تو صف تا برم و برگردم
مامان آريا
21 دی 90 9:20
عزيزم هميشه به مهموني و خنده و شادي امير علي خاله اميدوارم توي تمام مراحل زندگيت موفق باشي خاله جون قربونه بسكتباليست كوچولوي خودم
امیرمسعود
21 دی 90 10:50
خاله جون سلام . من امیرمسعودم و از طریق تراشه های الماس با شما آشنا شدم . دوست داشتم بیشتر باهاتون آشنا بشم . به ما هم سری بزنید .
صونا
21 دی 90 13:39
سلام خوشگل خاله...خوبی اميرعلی نازم؟ انشاالله هميشه خوش باشی و موفق...هديه ات هم مبارکه...
صونا
21 دی 90 13:46
ندای عزيز اگه اجازه بدی اين مطالب رو منم تو وبلاگم کپی کنم تا اونايی که ميان حتما" بخونن و شايدم عمل کنند... دستت درد نکنه خيلی عالی بود کاش ما هم چشم هايمان را باز کنيم و قبل از اينکه دير بشه قدر بدانيم نعمت های بزرگ زندگيمون رو...پدر فداکار و صبورمان را و مادر مهربان و دلسوزمان را.....................
مامان آرمان
21 دی 90 13:56
سلام. مبارکت باشه سی دی جایزه ات خوش باشید و سر حال.
فهیمه مامان پرهام
21 دی 90 17:32
ای وای چرا جای منو برام نگه نداشتی ندا جون؟؟؟؟؟؟
باشه اشکالی نداره! همین جا می نویسم: 1: کادوی مسابقه تون مبارک انشااله همیشه برنده باشین
2: خوشم میاد که عین خودمی! منم دوست دارم ثبت خاطرات پرهام تا میتونم با عکس باشه دیشب داشتم فکر می کردم که چه خوب بود منم یه فیلمی چیزی از اون روزای خودم داشتم و پرهام چه کیفی می کنه
3: خسته نباشی از اینهمه ددر رفتن و مهمونی خانوم گل
4: امیرعلی نازمو ببوس
5: یواشکی بشنو: فعلا" دارم مرحله ی اول تراشه ها رو خودم باهاش و بدون سی دی کار می کنم، البته شاید ادامه ندادم و فقط به مرحله ی اول بسنده کردم اما اینکه سفارش ندادم بیشتر بخاطر این بود که می خوام برا تولد پرهام بابائیشو سورپرایز کنیم
ولی شگفت زدگی ای که گفته بودی رو تجربه کردم، همه رو عالی یاد می گیره، فقط یک بار اشاره کافیه


بله خوب کردی فهیمه جون چه بشه این سورپرایز وای وای
مامان نیاز
21 دی 90 17:34
سلام عزیز خاله قربون پسر بسکتبالیستم برم الاهی همیشه موفق باشی هدیه ات هم مبارکت باشه
باباصادق
21 دی 90 19:20
بعدازخدا پدرو مادر قابل ستایش وپرستیدن هستن.پسرم بابا صادق هم قسمتش این بود که زود پدرشو ازدست بده اما همیشه حسرت داشتن پدر به دلم موند.خیلی دوست داشتم پدرم توعروسی تنها پسرش حضور داشت اما نشد.خیلی دوست دارم الان پدرم بود تورو بغل میکرد .باتو بازی میکرد ولذت میبرد.اما نیست.وقتی میبینم یه پدربزرگ با نوه اش بازی میکنه خیلی دلم میگیره و ناخودآگاه اشک در چشمانم حلقه میزنه ولی به روی خودم نمیارم.
بابا صادق


بابا صادق جون قول می دم پسر خوبی برات باشم .بوس
سنا
21 دی 90 23:06
نانازی !ر
مامان حنا
22 دی 90 4:25
سلام خانومی خوبین؟؟؟؟؟؟؟؟ ایشالله امیرعلی جون در تمام کاراش موفق و پیروز باشه امیر علی جون دوستت داریم ببببببببوووووووسسسسسسسس
مامان ملینا
22 دی 90 8:38
سلام مامان امیر علی، ممنون از راهنماییتون،راستش دیروز همه کلمات رو پرسیدم جواب می داد برام دعا کننین از بس ذوق زده بودم که زود شروع کردم.امیر علی جان را حتماً ببوس که خیلی ناز شده
مامان ماهان
24 دی 90 15:49
واااااااااااااااااااای با خوندن کامنت همسرت خیلی ناراحت شدم و یاد خودم افتادم ماهان بابابزرگ نداره هر دو تاشونو از دست داده منم احساس همسرتون را دارم وقتی بچه ای رو به همراه بابا بزرگش میبینم ولی خوب قسمت ما هم این بوده دیگه خدا بابابزرگ امیر علی جونو بیامرزه


خدا وند همه بزرگترها را برای ما نگه داره .خانمی به جاش خدا برات یه مرد کوچک برات گذاشته تا همیشه مثل یه مرد پناهت باشه .
مامان امیرعلی
24 دی 90 15:56
مبارکت باشه خاله
مامان تربچه
25 دی 90 8:39
وااااااااااای چه بانمک مخصوصا اون تور بسکتبال!!!!!!!! قربون اون قد و بالات برم که از تور بسکتبال هم بلندتری
مامان دانیال.(گیتا)
27 دی 90 8:51
امیر علی جونم. زودی بیاین خونمون -با دانیال بازی کنین. دوست دارم. پسر ورزشکار من.
امیرمحمد ( پسر دایی ندا جان)
4 بهمن 90 15:49
به امیرعلی جردنو ببین............! هههههههههه! چه دانک هایی که نمیزنه!!! دمـــت گرم امیـــــــــرعلی جون.........!


سلام عزیزم امیر جان خوبی خیلی ممنون به ما سر زدین .ایشاله موفق باشی .
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باهوشم می باشد