امیر علی و التماسهای هر روزش به بابا صاقد
سلام بر گل پسر خودم و خاله های مهربون پیشاپیش فرا رسیدن سال جدید را به همه شما دوستان تبریک می گم و بهترینها را براینات ارزو دارم و ممنون از نظرات قشنگتون و به امیر علی من رای دادین .موفق و پیروز باشید .
برای دیدن خاطرات به ادامه مطالب سری بزنید .................
سلام گل پسرم بله داره سال جدید و عید نوروز هم می رسه و همه مردم در تدارک پیشواز عید هستند و خیلی جنب و جوش جالب و قشنگی شهر رو فرا گرفته .ما هم مثل بقیه با شو رو شوق و هیجان کارهامونو انجام دادیدم و این جمعه من و بابا صاقد که خیلی زحمت کشید تا شب کارهای خونه را تمام کردیم و منتظر فرشهامون هستیم و خریدهای خانه و عید و لباس و ... هم تموم شده و همچنین خرید برای چیدن یه سفره هفت سین دیگه چند تیکه از سفره هفتسینمون مونده که پیدا نکردم که اگه خداوند مهربون عمری برای ما بزاره یه سفره دیگه پهن کنم .این روزهای قبل سال خیلی قشنگ و زیبا و پر هیجان هستند و من و بابا خیلی دوست داریم .ایشاله که سالی پر از شادی و رضایت برای همه بنده های خدا باشه .
از 5 شنبه بگم که رفتیم برای کاری به اندیشه و همه را انجا دیدیم بعد هم جمعه تو رو گداشتیم خانه مامان زری و 10 شب اومدی خانه و ما هم خانه تکانی را تموم کردیم .شنبه را برات بگم که شب موقع خواب بود به صادق گفتی نرو بابا اداره .من تنها می مونم .صادق گفت : باید برم برات پول بیارم .تو گفتی : نه پول نمی خوام و گریه کردی و الکی گفتیم باشه نمی ره .صبح که بابا داشت می رفت : بیدار شدی و گریه که نباید بری و بابا مجبور شد و رفت اما وسط راه دلش طاقت نیوورد و مرخصی گرفت و برگشت و تو خیلی خوشحال شدی این بساط هر شب تو و بابا شده .....بله اینم از این حکایت ما ظهر هم سحر و عمو مرتضی اومدند خانه ما و همگی رفتیم برای خرید مردهامون .نهار هم بیرون خوردیم و به تو خیلی خوش گذشت و کلی هم اتیش سوزوندی و در راه برگشت تخته خوابیدی و وقتی عصری سحر اینا می خواستند برن خونشون تو کلی ناراحتی کردی که نرن و باز هم ما مجبور شدیم شام را برداریم و بریم خانه انها و شب موقع برگشتن هم تو کلی گریه کردی که من سحر رو می خوام در کوچه مان یک سگ اومد جلوی ماشین و تو ترسیدی و دیگه گریه نکردی و ما گفتیم این گرگه می خوره تو رو و تو گفتی نه این گرگ نیسن که این سگه و ما از این همه دقت تو در اون وضعیت کلی خندیدیم .دیشب هم رفتیم خانه مامان زری که عشقت یعنی خاله جمیله من انجا بود که کلی باهاش بازی کردی و تمام حرفهایی که انها زده بودند رو ضبط کردی و شب توی ماشین همه را مو به مو برای بابا گفتی وای کلی خندیدیم از این همه حرفهای قلمبه و سلومبه تو .خلاصه تو به سنی رسیدی که دنبای همه گریه می کنی و می خوای بری اما زود گذره و ایشاله که تموم می شه .
عکسهاااااااااااااااااااااااا::::::::::::::::
امیر علی و هلیا در خانه حاجی بابا کلی با هم اتیش سوزوندین .
ما داشتیم به طبقات می رفتیم و تو بابا صاقدت مشغول عکاسی با هم بودین .
فدات بشم من .از دست و تو و دوست عزیزیت بابا صاقد با هم حال می کنیداااااااااااااا با هم تلفنی کلی حرف می زنید مثلا سونی بازی می کنید و فوتبال می بینید و گردش می رید پازل درست می کنید و ... کلی به شما خوش می گذره هاااااااااااااااا.پس من چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
فدات بشم من عزیزم .مدل بابا شدی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
اینم سفره هفت سین سال 90 در پاساژ
بله اینم التماسهای تو به بابا که نرو سر کار و اینم بابا که طفلی کلی از حرفات ناراحت می شه .پسرم باید بره سر کار تا زندگی پیش بره مامان جونم .اصلا می خوای من برم سر کار بابا پیشت بمونه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟
و اینم معرفی چند تا بازی هوش که من و امیر علی در وقتهای ازاد وسط خونه تکونی ها انجام دادیم با راهنماییهای دوست خوبم مامان ماهان جون عشق ماشین .با تشکر و سپاس از شما .
این شکل یه خرگوش هست که جای خالی ان چشم چپ هست و امیر علی اون رو کامل کرد .
دو چهره هم شکل که فرق اونا باید تشخیص داده بشن که امیر علی مو را تشخیص داد و کامل کرد مو چهره سمت راست کامل نبود که کامل شد .
اینم تعداد انگشتان هست که سمت چپی یکی کم داشت که امیر علی کامل کرد .
اینم شکلهای دو به دو شبیه هم هستند که باید کودک تشخیص بده و دو به دو به شما بدن .مثل حرف AA
اینا هم چند تا سوال برای هوشهای کلامی .( البته یه سوال دیگه که امیر علی خودش به ما یاد داد فرق بین فیل ماموت و فیل خاکستری ) از روی کتاب این سوال را از ما پرسید که خیلی برامون جالب بود و یا هر حرفی رو که می شنوی می گی به انگلیسی چی می شه ؟؟؟ یا حتی یکی دیگه از سوالات این بود که ؟ چند تا اسب چی می شه و وقتی یادت دادیم با خودت تمام کلمات انگلیسی را که یاد گرفتی جمع می بندی و به من می گی مثلا : شیر ها ؟ می گی LINES & HOURSES , .... بله ما نمی دونیم چی یادت بدیم اما خودت می خوای و دایم می خوای یاد بگیری و می پرسی و سوال می کنی و به ما هم یاد می دی اما امان از وقتی خوابت بیاد مخصوصا شب ها کلی بهونه گیری می کنی و بد اخلاقی تا بخوابی مخصوصا در مهمانیها .این فعلا تنها مشکل ما با تو هست ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چه کنم دوستان خوبم ؟؟؟؟؟؟؟؟
بعد از این همه بازی رفتم برات شیر بیارم دیدم اینطوری خوابت برده عزیزم .
وقتی می گم اوهوم منو دعوا می کنی می گی اوهوم حرف بدیه بگو بله .قربونت بشم من که به من همه چی یاد می دی .پازل چهار بعدی اسب را در چند دقیقه کامل می کنی و می گی بیا بهت یاد بدم و منو دعوا می کنی و می گی پس چرا یاد نمی گیری اخه ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/ عزیزم فدات بشم من .عاشقتم
بله اینم از حکایتهای امیر علی در این چند روز البته ببخشید کاملا خلاصه وار بود .
خدایا هزاران بار شکر و سجده بر تو به خاطر داشتن چنین فرزندی که ما را قا بل دونستی و فرزندی عطا کردی خداوندا باز هم شکر و شکر به خاطر اینکه یک سال دیگر هم به ما عمر دادی تا در کنار خانواده مان باشیم و زندگی کنیم و خدایا هر صبح شکر که با سلامتی چشم بر دنیای تو باز می کنیم خدایا خدایا بازم شکر و سپاس که فرصت دادی تا یک سال دیگر را هم ببینیم و شاهد یه بهار و یه عید نوروز دیگر باشیم .خدایا بازم ازت ممنونیم و هزاران بار شکر که هر چقدر هم بگم از مهربونیهات بازم کمه و بازم فقط می تونم بگم من بنده گناهکارت رو ببخش و بیامرزو دوستم داشته باش که عاشقتم و دوست دارم .
خدایا همه مریضها را شفا بده و همه بنده گانت را ببخش و بیامرزو هیچ پدر و مادری را با فرزندش امتحان نکن و تنهامون نزار .بازم شکر شکر شکر