حکایتهای نونه ................
هزاران بار سلام به خاله های مهربون و پسر گلم که این خاطراتش رو می خونه .
بیا دنبالم تا از این چند روزت برات تعریف کنم .......................
بله پسرم گفتم نونه نمیدونیم چرا دماغ هر کسی رو می بینی زود می گیری و می گی نونه بیشترم منو هنوزم نمی دونیم چرا اینطور می کنی مخصوصا وقتی خوابت می یاد .......
حالا عکسها و خاطرات :..........
بله اینم مدل نونه شماااااااااااااااااااااااا.این دیگه چه جورشه من نمی دونم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
بله اینم بابا و نونه شما وقتی خوابی ........
بله این چند روز دوتایی لباس ورزش می پوشیم و می ریم جنگل و کلی می دویم البته تو هم با من می دوی با این هیکلت تو دیگه نمی خاد تناسب پیدا کنی به اندازه کافی خوش هیکل هستی ...
بعدشم بازی با سرسره .ما از 3 ظهر می ریم تا 7 شب دوتایی بر می گردیم .
قربونت بشم من ........
قبل و بعد کلاساتم می ریم پارک و ورزش و بازی
هورااااااااااااااااااااااااا بازی و شادی .
اینم درب کلاستون .اینو بگم که امروز برای اولین بار در کلاست تا اخر ساعت موندی و منم رفتم کتابخونه و صلا نخواستی منو ببینی خانم مربیتون هم ازت خیلی راضیه و می گه خیلی خوب همکاری م یکنی .البته این کلاس کارگاه بازیه و بیشتر بازی هدف دار و علمی و فکری و بعضی وقتها هم تعادل و ورزشی مثل حلقه دور کمر و خل دادن حلقه با چوب و راه رفتن روی چوب نازک هست .
البته دو روز این هفته مهمون هم داشتیم .خاله منیزه اینا و سحر اینا .البته نتونستم خوب عکس بگیرم .
مرغ درسته و ته چین زیر پلو درست کردم برای سحر اینا با کوکو سیب زمینی .
این عکسهای سفره را برای دوست گلم که خواسته بود گذاشتم ببخشید درست وقت نکردم عکس بگیرم .
بله اینم از این چند روز ما بیچاره من که اواره این پارک و اون تاترم برای تو تا سرت گرم بشه و به دانستنیهات اضافه بشه کلا از تلویزون و خودم دور موندم و نمی دونم دنیا چه خبره .بله پسرم امیردوارم قدر بدونی و همیشه بدونی من و بابا فقط برای رضایت تو زندگی می کنیم .بعدشم کمی خودمون .بوس