تولد 12 سالگی روژین جون (دختر عمه )
سلام گل پسرم نفسم عمرم جیگرم عزیزم ... می خوام دوباره خاطره ای برات تعریف کنم امیدوارم از خاطره هایی که برات تعریف می کنم راضی باشی و خوشت بیاد من تمام سعی خودمو می کنم که تو وقتی بزرگ شدی و برای خودت مردی شده باشی کلی خاطرات قشنگ از دوران کودکیک به جا مونده باشه که با خوندنش تو رو برگردونه به دوران کودکیت من سعی می کنم تمامی روزهایت را جز به جز برات تعریف کنم .
حالا بیاااااااااااااا دنبالممممم ...
از چند شنبه را برات تعریف نکردم که یادم نمی یاد صبر کن آهان یادم اومد از چهارشنبه که رفتیم کلاست و تو یه شعر دیگه یاد گرفتی خیلی قشنگه بعدا برات می نویسم و بعد از انجا رفتیم خانه مامان زری که خاله غزاله اینا همه اونجا بودند و بعد تماشای فوتبال هم رفتیم خانه مان شام مامان زری باقالی پلو درست کررده بود که تو عاشقش بودی و خوب خوردی از بس خوب نمی خوری وقتی هم خوب می خوری من کمی ذوق می کنم کلا تو ریز نقشی با ورجه وورجه زیاددددددددددددددد و فعالیت مغزی بسیار کم غذا و خوراک هم هستی که نمی دونم الان که مرد شدی خوب شدی یا همونطوری هستی خلاصه هر جور که هستی امیدوارم قوی و مرد واقعی باشی همین برای ما کافیه عاشق یه پسر قوی مودب و درسخون با روابط عمومی عالی و مردمدار با ایمان و صادق و قهرمان در هر زمینه امیدوارم الان که داری می خونی همین طوری باشی که ما ارزو داریم .
5شنبه از صبح زود من با بابا صادق رفتیم کلاس بصیرت زنان بانک انصار که فرهنگسرای اشراق بود با سخنرانی دکتر اسماعیلی بسیار عالی و اموزنده بود و من کلی هم از صحبتهای این اقا خندیدم اینقدر که زیبا سخن می گفتند .پذیرایی عالی بود ساعت 2 بابا اومد دنبال من و اومدیم تو رو از خانه مامان زری برداشتیم و اومدیم خانه و بعد هم استراحت تا عصری و عصری هم رفتیم گردش سه تایی و برات دو دست لباس تابستونی توی خونه هم خردیدم و گشتیم و شام هم خوردیم و اومدیم خانه خیلی خوش گذشت ...
تا یادم نرفته برای خاله های خوب اسم کتاب رو بنویسم ( خانواده متعادل و نامتعادل ) و فرق فرزندان دختر و پسر و زن و شو هر در اینده بود بسیار عالی و اموزنده هست پیشنهاد می کنم حتما بخونید ....
شماره مشاوره این دکتر : 09127503439 ساعت تماس : بعد از نماز مغرب و اعشا فقط یک ساعت
حالا عکسهااااااااااااااااااا:
شام مهمان بابا در رستوران بوف و بلال و سالاد مخصوص تو و سوخاری من و بابااااااا
راستی یادم رفت سه شنبه ناهار خاله گیتا و دانیال جون اومدند خانه ما و هدیه تولدت رو زحمت کشیدند اووردند که قطار بود حالا صاجب دو تا قطار شدی اما به بازی فکری و پازل توی اسباب بازیها علاقه داری و زیاد سمت اسباب بازی نمی ری مگر اینکه اسب باشه که نگاهش می کنی .خاله جون دستت درد نکنه .
ناهار خاله جون هوس ته چین مرغ کرده بود که قبل از اومدن خاله درست کردم با پوره سیب زمینی شانسی هم خوب از اب درومد دانیال جون می خواست بخوابه و تو هم اذیت می کردی و بلند حرف می زدی و من فرستادم رفتی خانه مامان زری جون .
یک تجربه برای تو و همه خاله های مهربون دارم که البته ماشاله همه خاله ها خوب بلد هستند و کلی اداب پذیرایی را می دانند چون تجربه کرده بودم خواستم اینجا هم برای تو پسرم هم گفته باشم اینکه حتما قبل از ورود مهمون به خانه تمامی اسباب پذیرایی رو اماده کن همچنین غذا که وقتی مهمان وارد شد چه غریبه و چه اشنا تو بتونی در کنار مهمانهایت باشی و به خودت هم خوش بگذره و خسته از کار نباشی که انرژی منفی به مهمانهایت هم داده باشی همه چی از قبل اماده و مرتب باشه و به همه شما مخصوصا مهمان خوش بگذره و مهمان موذب و تنها نمونه ....ببخشیدا فضولی کردم اما اینم برای من یه تجربه بود که خواستم بگم ...........
و اما تولد روزین ما ساعت 8 رسیدیم و هنوز کسی نرسیده بود تو هم تازه ازخواب بیدار شده بودی با بابا رفته بودی حمام و بعد هم بابا خوابونده بودت تا شب سرحال باشی ..
پهلوون پنبه من قهرمان من فدات بشم من .
امیر علی و مامان نیره جون که خدا ایشاله همیشه سایشون را بالای سر ما حفظ کنه .سلامت باشید .
بله مادر همسر و همسر و پسر همسر عاشقتونمااااااااااااااااا
اینم پسر بد اخلاق من ....
عشق این دختر عمه و پسر دایی رو ببین جانم .
مثل همیشه مامان ننی جون برای تو هم هدیه خریدند اونم باغ وحش که عاشقشی کلی خوشت اومد ..
مامان ننی جون ما خیلی شرمنده شما هستیم ایشاله روزی برسه جبران کنیم .کلا من چون پسر دارم عاشق مادر پسر ها هم هستم اگه دختر هم داشتم بر عکس هم میشد اما حالا که پسر دارم همه مادرشوهر ها را خوب می فهمم و می دونم اونا اروز دارن پسر هاشون موفق و شاد باشن و چقدر دیدن این لجظه نوه و همسر پسرشون براشون زیباست منم اردات خاصی به مادر شوهر ها دارم مخصوصا عاشق مادر شوهر خودم هم هستم اخه امیر علی دوست دارم روزی نی نی تو و همسر تو رو بیینم و می دونم این لجظه برای مادر چقدر قشنگه ....قبلا که پسر نداشتم درک نمی کردم اما حالا خوب می فهمم و باید قدر این مادرها رو دونست و سپاس و حمد نثارشون کرد ...مامان ننی خالصانه عاشقتم .
صدرا کوچولووووووووو که تو عاشقشی و کوچکترین عضو فامیل مادری بابا .عمه سهیلا جون برای تولد روژین همه فامیل مادری خودشو دعوت کرده بودند که این کوچولو نی نی دختر دایی عمه جون هستند .
تولدت مبارک روژن جونم ایشاله صدها سال به خوبی و شادی کنار خانواده مهربونت زندگی کنی .
چه کیک نازی و چه بچه های گلی ...
اینم مردها ااااااااااااا توی دهنت موز هست و هنوز قورتش ندادی از دست تو که اینقدر یواش می خوری شام عمه جون برای تولد ماکارانی بود که تو اصلا برعکس همه بچه ها دوست نداری و نمی خوری منم مجبور شدم برات به دستور خودت کبابا مامان ننی که خیلی دوست داری کباب تابه ای های مامان ننی رو همونطوری برات درست کنم و قبل از شام برات گرم کردم و تا اخرش خوری اما دریغ از یه قاشق ماکارانی اینم شانس منه که تغذیه رژیمی داری .................
و حیفم اومد این عکس عشق پدر و دختر را برات نزارم اینم هلیا جون که خیلی خانم و بزرگ و مهربون هستش و پدرش عمو مجید که تو خیلی دوسش داری ....
بله اینم خاطرات این مدت امیدوارم خوشت اومده باشه ........
الان هنوز بیدار نشدی برم به کارهام برسم تا تو بیدار بشی و بریم کلاس و ........ نمی گم تا خاطره ای بعد برات بنویسم بوس بده بیادددددددددددددددددد.بوس بوس