امير علي مردانيامير علي مرداني، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 20 روز سن داره

باهوشم

سالگردتولد بهترین همسر دنیا

امروز 1391/02/14 سالگرد تولد مامان ندا.من هم برات بخشی از احساسم رو میگم.امید اینکه مورد پسند واقع بشه پس بیا دنبالم در ادامه .......   لبخند معصومت،دنیای آرومت،خورشید تو چشمهات              قدرشو میدونم موهای خرمایی ،دستهای مردادی،شهریور لبهات                                  قدرشو میدونم    خورشیدم،خانومم من با تو آرومم         &nb...
14 ارديبهشت 1391

بهشت زیر پای مادران.(نویسنده :باباصاقد)

امیر علی جان اینهارو ازطرف تو مینویسم برای مادرت که بدونه ماقدر دان زحماتش هستیم.که البته ربطی به موضوع روز مادر نداره.امیر علی جان وقتی تو مریض شدی مامان ندا هرکاری ازدستش براومد انجام داد تا تو حالت خوب بشه .بدون که من شاهد بودم که مامان ندا بااینکه خودش کسالت داشت ازشب تا صبح بر بالینت بیدار بود تا مبادا تو درجه تب بدنت بالا بره یا خدای ناکرده اتفاقه دیگه ایی پیش بیاد.داروهاتو سر موقع بهت داد.پاشویت کرد.ازهرنظر بگی ازتو مراقبت کرد.اینم بگم یکبار که منم دچار تب شدید شدم اون اوایل ازدواجمون همین کارروکردوتا صبح بیدار موند وازمن پرستاری کرد.ازخدا میخوام که مامان ندارو سلامت برای ما نگه داره.انشااله بتونیم ذره ایی از زحماتشو جبران کنیم. ...
4 ارديبهشت 1391

امیر علی سرما خورده ه ه ه ه ه ه ه

سلام پسرم الهی من بمیرم تو رو اینطوری نبینم بالاخره تو هم سرما خوردی .... بیا تا برات تعریف کنم . می دونی الان که دارم برات از خاطراتت می نویسم ساعت چنده ؟ الان 6 صبحه ساعت 5 بود که بیدار شدی و بابا را صدا زدی و کمی هزیون گفتی منم بیدار شدم تا دست به بدنت زدم دیدیم بله تب کردی .بالاخره بعد از بودن با دوستان سرما خورده و این همه خوردن باد و بارون بالاخره بعد از 7 ماه سرما خوردی اخه از مرداد ماه پارسال تا امروز اصلا سرما نخورده بودی خودم چشمت کردم گفتم پس چرا این بچه سرما نمی خوره که بالاخره خوردی .دیروز که از کلاس بر کی گشتیم بدون سیوشرت و کلاه بودی اخه هوا خیلی گرم بود اما یه باره باد و طوفان و سرد شد شب هم دایی پوریا سرما خورده شدید ...
3 ارديبهشت 1391

هفته ای که گذشت ( بهار )

سلام و صد سلام به همه خاله های مهربون که لطفشون همیشه شامل حال ما بوده و هست و پسر گلم بیا دنبالم تا از این هفته برات تعریف کنم ...............   پسر گلم در این هفته روزمرگی بود و خبر خاصی نبود من و تو از صبح تا عصری با هم بودیم و کلاس و پارک و گردش و تاتر می رفتیم هوا کاملا سرد و بارانی و تگرگ بود و من و تو زیاد زیر بارون خیس شدیم .حالا از روی عکسها بیشتر تعریف می کنم . از 5 شنبه که خانه عمه سهیلا جون بودیم که کلی زحمت کشیده بودند و غذاهای خوشمزه درست کردن .با کلی مهمون تو هم مثل همیشه بازی و شیطونی و شیرین زبونی می کردی . قربونت برم من توی فامیل زیاد پسر نیست که با اونا بازیهای پسرونه بکونی اینجا هم با دخمل عمه های نازت د...
31 فروردين 1391

امیر علی باسواد در تیزر تبلیغاتی تراشه های الماس

بله پسرم بیا دنبالم تا برات تعریف کنم ........ قربونت بشم من .5 شنبه اقای زمانی با ما تماس گرفتند و گفتند که جمعه عصر برای فیلمبرداری از امیر علی به خانه ما می یان .و من هم صبح بیدار شدم و به نظافت خانه مشغول شدم که یک ساعتی طول کشید .بابا رفت و من و تو ماندیم خانه و مشغول بازی و شادی و رفتیم توی حیاط و کلی بازی کردیم .تا گروه فیلمبرداری اومدند ساعت 6 بود باران هم میامد .دیدم بله حدود 11 نفر بودند .اقای زمانی پدر و پسر دو یاور همیشگی با هم بودند و گروه صدا برداری و فیلمبرداری و خانم گریمور .که جو خیلی شادی بود و تو هم خیلی خوب با همه انها دوست شدی و مشغول شیرین زبونی براشون کتاب خوندی و انگلیسی با اقای صدابردار حرف زدی و کلی با همه انها اوخ...
27 فروردين 1391

حکایتهای نونه ................

هزاران بار سلام به خاله های مهربون و پسر گلم که این خاطراتش رو می خونه . بیا دنبالم تا از این چند روزت برات تعریف کنم ....................... بله پسرم گفتم نونه نمیدونیم چرا دماغ هر کسی رو می بینی زود می گیری و می گی نونه بیشترم منو هنوزم نمی دونیم چرا اینطور می کنی مخصوصا وقتی خوابت می یاد ....... حالا عکسها و خاطرات :.......... بله اینم مدل نونه شماااااااااااااااااااااااا.این دیگه چه جورشه من نمی دونم ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ بله اینم بابا و نونه شما وقتی خوابی ........ بله این چند روز دوتایی لباس ورزش می پوشیم و می ریم جنگل و کلی می دویم البته تو هم با من می دوی با این هیکلت تو دیگه نمی خاد تناسب پیدا کنی به اندازه کافی خوش هیک...
23 فروردين 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باهوشم می باشد