امير علي مردانيامير علي مرداني، تا این لحظه: 14 سال و 11 ماه و 22 روز سن داره

باهوشم

امیر علی در عروسی

سلام بر همه خاله های مهربون و پسر گلم این پست را با شرمندگی تند تند می نویسم مختصر تا بعد بیام و کاملش کنم ............... بیا دنبالم پسر گلم................ بله عزیزم ما 4 شنبه رفتیم عروسی میثم پسر خاله بابا صادق و خیلی به همه ما خوش گذشت ... عکس پسرم ::::::::::::::: پسر گلم ایشاله دامادیت ...... فدات شم ماشاله ماشاله ماشاله ماشاله پدر و پسر رو ببین فداتون بشم من ... امیر علی من با گل عروس ... و غزل خانوم گل که تو رو خیلی دوست داره بوس بوس برای همه شما ....... فعلا باید برم خیلی کار سرم ریخته نمی دونم چی کار کنم وای وای وای ...... ...
17 تير 1391

حکایتهای این هفته امیر علی

سلام و صد سلام به همه دوستان گلم و خاله های مهربونی که به ما سر می زنید و با نظرات قشنگتون ما را خوشحال می کنید و ببخشید و شرمنده از اینکه زیاد نمی تونم به شما و نی نی های گلتون سر بزنم یه مدتی کارهام با هم قاطی شدن و تا به خودم می یام شب شده و از خستگی غش می کنم ...ایشاله به زودی با برنامه ریزی دقیق تر این مشکل را هم حل می کنم .دوستتون دارم . و دلم برای دوستان خوب بلوگفایی خودم خیلی تنگ شده مخصوصا فهیمه جون و صونا جون شرمنده نمی تونم براتون نظر بزارم نمی دونم چرا درست نمیشه و چرا اما می یام و بهتون همیشه سر می زنم .بوس و مامان اریا جون دوست خوبم که اصلا نمی تونم وارد وبلاگتون بشم و خیلی ناراحتم . و سلام به پسر گلم که با تاخیر این پست ...
13 تير 1391

باز هم افتخاری دیگه از امیر علی

فدات بشم من پسر گل و با هوشم ایشاله تو و همه بچه های دنیا همیشه شاد و سلامت باشید . این پست فقط مختص خودته و پیشرفتهات پس بیا زودی دنبالم بدوووووووووووووووووووووووووو   پسر گلم امیر علی مامان دیروز 4 ترم از کلاسهای کارگاه بازی (دقت سرعت تمرکز ) به پایان رسید و براتون یه جشن و یه هدیه زیبا دادند که تو خیلی ذوق کردی در این کلاسها بسیار خوب و موفق بودی و 4 تا شعر قشنگ و روزها ی هفته و ماههای بهار را یاد گرفتی علاوه بر اینها امادگی لازم برای رفتن به پیش دبستانی نیز پیدا کردی و همچنین ارتباط با بچه های دیگه و نشستن سر میز و در کلاس و رعایت قوانین و باید ها و نبایدها و همچنین بازیهای تعادل و تمرکز و دقت و فکری را به خوبی یاد گرفتی و ...
4 تير 1391

سفری دوباره از جنگل تا دریااااااااااااااااااا

سلام پسرم امیر علی مامان بیا دنبالم تا برات تعریف کنم ................ پسر گلم امیدوارم شاد و خوش و سلامت باشی .این هفته را روزاشو قاطی کردم نمی دونم کدوم روز چه خاطره ای شد اما تا اونجا که یادمه برات تعریف می کنم ... شنبه که کلاس داشتی و با مامان زری رفتی و منم موندم خونه تا به کارهام برسم .دوشنبه خاله سحر اینا خانه ما بودند و سه شنبه هم خاله منیژه اینا خانه ما بودند چهارشنبه هم رفتیم کلاس و از کلاس رفتیم خانه غزاله و پنجشنبه از صبح با مامان زری اینا رفتیم زیارت شاه عبدالعظیم و بعد هم بهشت زهرا و بعد هم رفنیم تولد خاله سحر و شب هم اومدیم خونه و خاله نازنین اینا اومدند تا 3 صبح راه بیوفتیم و از چالوس بریم همگی به عباس ابادشمال الان هم ...
29 خرداد 1391

سفر به سرزمین مادری ...

سلام بر پسر گل و بلبلم فدات بشم من که اینقدر بزرگ شدی و حرفها و حرکات بزرگ بزرگ رو انجام میدی ... بیا دنبالم تا خاطره ای دیگه برات تعریف کنم ...   از سه شنبه برات نگفتم که قرار بود تبلیغ ارم پپسی کولا روی ماه بیندازن ساعت یازده و نیم شب تو زود خوابت برد و من و بابا رفتیم پشت بام که هر چی وایسادیم سر کار بودیم و خبری نشد .ولی ماه را از نزدیک دیدیدم و عکس انداختیم اخر شب بود که عمو مرتضی زنگ زد گفت بریم فردا ظهر گیلان و تا جمعه برگردیم ما هم اماده شدیم تو که اینقدر ذوق کرده بودی که نگو ظهر بابا اومد و و همگی رفتیم از جاده رشت به سمت گیلان به شهری که سرزمین پدر مادر من بود و سالها بود داخل شهرش نرفته بودم و با رفتن به انجا کلی خاطره ب...
20 خرداد 1391

امیر علی مرد کوچک مااااااااااااااااا

قبل از هر چیز تولد حضرت علی (ع) و روز پدر و مرد را به همه مردان گرامی همچنین به پدر مهربونم همسر عزیزم و پسر گلم تبریک عرض می کنم .و از صمیم قلب باش ما بودن را ارزومندم . الهی که همیشه سلامت و شاد و موفق باشید که بودنتان برای ما دلگرمی و تکیه گاه بزرگی است . ساده می گم دوستتان دارم و عاشقتونم . عاشقتونم مردان بزرگ من ............... پدر مهربانم بمان و با بودنت دلیل بودن من باش .... بله این چند روز که برای بابا کادو می خریدیم و به مردهایمان کادو می دادیم تو می گفتی پس من چی ؟؟ منم مردم دیگه بزرگ شدم دیگه .بابا هم برات یه صندل و دایی پوریا هم باغ وحش ماهی و عمه من هم برات یه گربه عروسکی خریدند و تو همش می گفتی به منم بگید روز...
15 خرداد 1391

جو بسکتبال بد جور امیر علی رو گرفته ......

سلام پهلوون پنبه مامان .قربونت بشم من بیا دنبالم تا خاطرات این چند روز را برات تعریف کنم .... بیاااااااااااااااااااااا................ سلام بر همه دوستان گلم و پسر مهربونم . قبل از هر چیز باید بگم که من نمی تونم برای دوستان بلوگفایی خودم نظر بزارم نمی دونم چرا کد نمی یاد تا تایید بشه الان مدتی هست این مشکل را پیدا کردم از همه شما دوستانم معذرت خواهی می کنم اما من به و بلاگ شما دوستان سر می زنم و می خونم اما نمی تونم نظر براتون بزارم ایشاله که به زودی درست بشه .(صونا جون بی زحمت یه بار دیگه شمارتون را برام بزار ) و اماااااااااااااا این چند روز از جمعه بعد از تولد روژین جون که شنبه میشه دیگه .من و تو کمی زودتر رفتیم کلاس اول به پارک نزد...
10 خرداد 1391

تولد 12 سالگی روژین جون (دختر عمه )

سلام گل پسرم نفسم عمرم جیگرم عزیزم ... می خوام دوباره خاطره ای برات تعریف کنم امیدوارم از خاطره هایی که برات تعریف می کنم راضی باشی و خوشت بیاد من تمام سعی خودمو می کنم که تو وقتی بزرگ شدی و برای خودت مردی شده باشی کلی خاطرات قشنگ از دوران کودکیک به جا مونده باشه که با خوندنش تو رو برگردونه به دوران کودکیت من سعی می کنم تمامی روزهایت را جز به جز برات تعریف کنم . حالا بیاااااااااااااا دنبالممممم ... از چند شنبه را برات تعریف نکردم که یادم نمی یاد صبر کن آهان یادم اومد از چهارشنبه که رفتیم کلاست و تو یه شعر دیگه یاد گرفتی خیلی قشنگه بعدا برات می نویسم و بعد از انجا رفتیم خانه مامان زری که خاله غزاله اینا همه اونجا بودند و بعد تماشای فوتبال ...
6 خرداد 1391
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به باهوشم می باشد