پسر فعال من
سلام بر عشقم .خوبی مامانی ؟ قربونت بشم من از روزی که برات نگفتم تا امروز که دیگه داره دوشنبه می شه را برات تعریف کنم . بهتره بری به ادامه مطالب تا برات بگه این مادر ................ از چهارشنبه که اتاق تکونی ات شروع شد و پنج شنبه شب همهگی خانه مامان زری بودیم ااخه خاله منیزه اینا هم بودند و کلی شیطونی کردی از ظهر گذاشتمت اونجا و به کارهام رسیدم تقریبا شب با صادق اومدم پیش تو که معلوم بود دلت برامون تنگ شده و کلی برام شیرین زبونی کردی و باهامون بازی .خلاصه شب خوبی بود و جمعه صبح از خواب بیدار شدیم و رفتیم اندیشه خانه حاجی بابا همه تقریبا بودند و عمه لیلا جون و عمه سهیلا جون و مامان ننی و فتانه و فرزانه همه با نی نی ها و شو شو ه...
نویسنده :
مامان امیر علی
0:52